بازگشت

مقدمه


نتيجه ي سياست نژادپرستانه و قوم گرايانه عثمان، اقتدار بني اميه در ابعاد مختلف بود. آنها با به دست آوردن قدرت سياسي، امكانات اقتصادي جهان اسلام را نيز به خود اختصاص دادند و از اين راه توانستند قدرت نظامي قابل توجهي به دست آورند. مخصوصا معاوية بن ابي سفيان در اثر كياست و نيرنگ بازي و توانمند بودن منطقه شامات، از نظر اقتصادي و نظامي قدرت زيادي كسب كرد. بعد از كشته شدن عثمان و به خلافت رسيدن علي عليه السلام، معاويه به بهانه خونخواهي عثمان، از بيعت با حضرت عليه السلام خودداري كرد. و با ثروت و قدرت نظامي كه در اختيار داشت، به ستيز با علي عليه السلام پرداخت. او با افروختن آتش جنگ جمل اولين جنگ داخلي را به وجود آورد و بعد از آن جنگ صفين را سازماندهي نمود. وي از اين طريق مانع اصلاحات امام علي عليه السلام گرديد و با تهديد، تطميع و تبليغ اكاذيب، بار ديگر موجبات مظلوميت اهل بيت عليهم السلام را فراهم آورد و


نهايتا با شهادت علي بن ابي طالب عليه السلام معاويه قدرتمندتر شد و در سال 41 هجري سلطه خود را بر تمام مناطق جهان اسلام گسترش داد. او با حكومت 20 ساله خود بدعت هاي فراواني به وجود آورد و با آغاز سلطنت يزيد قرآن و سنت در معرض نابودي قرار گرفت. لذا امام حسين عليه السلام براي نجات امت اسلامي و احياء دين خدا قيام كرد.

در اين مجال، قبل از اينكه خيانت ها و بدعتهاي معاويه را ذكر كنيم درباره شخصيت او و خاندانش مطالبي را متذكر مي شويم.