بازگشت

زمينه هاي فكري اجتهاد در مقابل نص


1-عدالت صحابه: مكتب خلفاء براي توجيه اعمال خلاف اصحاب، به اكسيري دست يافت كه با تمسك به آن، افراد متخلف با هر جرم و خطايي قابل تبرئه بودند. و آن اكسير، اثبات عدالت براي همه اصحاب رسول الله صلي الله عليه و آله بود. [1] .

ابن حجر در مقدمه «الاصابة» مي نويسد:«اتفق اهل السنة علي ان جميع الاصحاب عدول، و لم يخالف في ذلك الا شذوذ من المبتدعة...» [2] اهل سنت و جماعت اتفاق دارند كه جميع اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله عادلند، و به جز عده كمي از مبتدعه كسي با اين امر مخالفت نكرده است. و در تعريف صحابه نيز گفته اند: «صحابه به كسي گفته مي شود كه پيامبر


اسلام را ديده و به او ايمان آورده و مسلمان از دنيا رفته است.» [3] اين تعريف شامل كساني است كه اسلام آورده اند و يا به اسلام تظاهر كرده و از پيامبر سخني شنيده يا به او به نوعي معاشرت داشته اند و يا او را ديده اند. به اين معني كه صحابه شامل كليه افراد عصر رسالت مي باشد. و تعداد صحابه نيز بيش از صد هزار نفر خواهد بود. [4] .

بنابراين تمام كساني كه ظاهرا مسلمان شدند همانند خاندان اموي و جنايت كاراني مانند بسر بن ارطاة، سفيان بن عوف و زياد بن ابيه همه جزء صحابه و عادلند! حتي آنان كه حسين بن علي عليه السلام و پدر بزرگوارش را به شهادت رساندند از عدالت نيفتاده اند چون به اجتهاد خود عمل كرده اند. بنابراين تعريف، اگر صحابي مرتد شد و مجددا به اسلام برگشت از صحابه بودن خارج نمي شود. و توبه صحابه قطعا واقع مي شود و پذيرفته است.

دليل اهل سنت براي عدالت صحابه آيات و رواياتي است كه به نوعي اصحاب رسول الله را ستوده است از جمله آنها كلام خداي متعال است [5] كه مي فرمايد:«و كذلك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء علي الناس» [6] و آيه شريفه اي كه مي فرمايد:«كنتم خير امة اخرجت للناس». [7] و آيه اي كه خداي متعال ديگران را سفارش مي كند به آنها اقتداء كنند و از روش آنها پيروي نمايند: «و من يشاقق الرسول من بعد ما تبين له الهدي و يتبع غير سبيل المؤمنين نوله ما تولي» [8] (كسي كه بعد از آشكار شدن حق، با پيامبر مخالفت كند، و از راهي جز راه مؤمنان پيروي نمايد ما او را به همان راه كه مي رود مي بريم.)

و پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نيز به اصحاب فرمود:«نضر الله امرءا سمع مقالتي فحفظها و وعاها حتي يبلغها غيره». [9] و در خطبه غديريه فرمود:«فليبلغ الشاهد منكم الغائب» (كسي از شما


كه حاضر است بايد به فرد غايب برساند.) اين كه پيامبر صلي الله عليه و آله آنها را براي بيان احكام و معارف به مناطق ديگر مي فرستاد نيز نشانه اعتماد حضرت به اصحاب و بيانگر عدالت آنها شمرده شده است.

اما همانطور كه واضح است هيچ يك از اين آيات و روايات عدالت همه صحابه را به طور يكجا تأييد نمي كند بلكه مؤمنين از آنها را عادل مي داند و بر همين اساس مكتب اهل بيت عليهم السلام صحابه اي را عادل مي داند كه معصيت كبيره اي مرتكب نشود و ايمان داشته باشد. و صحابه مرتد و فاسق را از جرگه عدول خارج داشته و هرگز از مصاديق اين آيات و روايات نمي شمارد.

2- اجتهاد صحابه: اهل سنت پس از اينكه عدالت همه صحابه را پذيرفت، براي توجيه اشتباه و خيانت برخي از اصحاب، به نحوي كه با عدالت آنها منافات نداشته باشد، مجبور شد اجتهاد و استنباط حكم شرعي را، براي همه آنها ثابت بداند. مثلا در توجيه خيانت اصحاب در جنگ جمل كه اولين جنگ داخلي را در جهان اسلام پديد آوردند و يا جنايت «خالد» در كشتن مالك بن نويره و تجاوز به همسر او، گفتند اجتهاد كردند. [10] و براي مجتهد خطاكار يك ثواب بيش نيست و هيچ يك از آنها كاري كه منافات با عدالتشان باشد مرتكب نشده اند.

شوكاني مي نويسد:«و اما ما وقع بينهم من الحروب و الفتن، فتلك امور مبنيه علي اجتهادهم، و كل مجتهد مصيب، مأجور والمخطي ء معذور، بل مأجور» [11] .

اما جنگها و فتنه هايي كه بين اصحاب رخ داده، اموري است كه مبتني بر اجتهادشان بوده است و هر مجتهدي كه با اجتهادش به واقع رسيد مأجور است و اگر خطا كرد معذور بلكه او هم مأجور است.

و براي توجيه مخالفت صريح برخي از صحابه با كتاب و سنت، گفتند: فتواي صحابه


خود سنت است همانطور كه پيامبر اجتهاد مي كرد و فتوا مي داد آنها نيز براساس اجتهاد فتوا داده اند. مؤيد اين مطلب سخن عبدالرحمن بن عوف در شوراي شش نفره مي باشد كه به علي عليه السلام گفت اگر قبول كني به كتاب خدا و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و سيره شيخين عمل كني با تو بيعت مي كنيم حضرت عليه السلام پيشنهاد او را قبول نكرد و فرمود:«اسير فيكم بكتاب الله و سنة نبيه ما استطعت» [12] اما عثمان پيشنهاد عبدالرحمن را پذيرفت.

و هنگامي كه عثمان خلافت را به دست گرفت گفت: حقي كه شما به گردن من داريد اين است كه به كتاب خدا، سنت پيامبر صلي الله عليه و آله، آنچه كه اصحاب بر آن اجتماع كردند و چيزهايي كه اهل خير سنت خواهند شمرد عمل كنم. [13] .

از سوي ديگر عصمت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله را مخدوش نمودند. و گفتند ممكن است در واقعه اي پيامبر صلي الله عليه و آله در اجتهاد خود دچار خطا يا دچار فراموشي شود و اصحاب آن را تصحيح كنند همانطور كه در جريان جنگ بدر و فديه گرفتن از اسرا و آيه حجاب، عمر كار پيامبر صلي الله عليه و آله را اصلاح كرد. [14] .

خلفا با اين شگرد توانستند در احكام الهي دخل و تصرف كنند و كتاب و سنت را بر اساس مصالح شخصي توجيه؛ و آشكارا با آنها مخالفت نمايند.

با توجه به اين مطالب، بدعت هايي كه از ناحيه حكام در اسلام به وجود آمد و اسلام را دگرگون ساخت چندان دور ازانتظار نيست.



پاورقي

[1] حديث «مثل اصحابي کالنجوم بايهم اقتديتم اهتديتم» را به پيامبر نسبت دادند. جهت اطلاعات بيشتر به شرح نهج‏البلاغه، ج 20، ص 24، مراجعه کنيد.

[2] الاصابة في تمييز الصحابه، ابن‏حجر، ج 1، ص 17.

[3] الاصابة في تمييز الصحابه، ابن‏حجر، ج 1، ص 17...

[4] همان، ارشاد الفحول، ص 70.

[5] همان، ص 9 و 10.

[6] بقره (2)، آيه‏ي 143، همان‏گونه (که قبله شما، يک قبله‏ي ميانه است) شما را نيز، امت ميانه‏اي قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد.

[7] آل عمران (3)، آيه‏ي 110. شما بهترين امتي بوديد که به سود انسان‏ها آفريده شده‏اند.

[8] نساء (4)، آيه‏ي 115.

[9] بحارالانوار، ج 2، ص 148، روايت 22. خدا رحمت کند کسي را که سخنان مرا بشنود و حفظ کند و به ديگران برساند.

[10] معالم المدرستين، السيد مرتضي العسکري، ج 2، ص 75 - 74 به نقل از تاريخ دمشق، ج 6، ص 323.

[11] ارشاد الفحول، الشوکاني، ص 69.

[12] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 162. يعني تا آنجا که توان داشته باشم به کتاب خدا و سنت پيامبر عمل مي‏نمايم.

[13] الصحيح من السيرة النبي، ج 1، ص 210 به نقل از حياة الصحابة، ج 3،ص 505؛ تاريخ الامم و الملوک، ج 3، ص 446.

[14] همان، ص 219.