بازگشت

بدل سنت پيامبر


با جلوگيري از نشر سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله، مسلمانان در زمينه معارف و احكام شرعي، به سرگرداني عجيبي مبتلا شدند. خلفاء براي جبران خلأي كه از اين ناحيه در


جامعه نوپاي اسلامي پديد آمده بود به ظن خويش چاره انديشي كردند و مجددا چيزهايي كه قبل از بعثت پيامبر صلي الله عليه و آله رايج بود احيا نمودند. در اينجا آنچه را كه به جاي سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله ترويج شد به اختصار مطرح مي كنيم. [1] .

1- ترويج شعر: خليفه ي دوم براي جبران خلأي كه از جانب منع انتشار سنت نبوي متوجه جامعه اسلامي شده بود، با تأكيد وافر به نشر و گسترش شعر سفارش مي كرد و شعرا را به اين امر ترغيب مي نمود. [2] او مي گويد: «تعلموا الشعر، فان فيه محاسن تبتغي، و مساوي تتقي» [3] در فراگيري شعر كوشا باشيد كه در آن خوبيهايي است كه طالب آن هستيد و خالي از بديهائي است كه از آنها پرهيز مي كنيد. و عايشه آن را تأييد مي كند و مي گويد: «عليكم بالشعر، فانه يعرب السنتكم» [4] ؛ شعر بياموزيد كه موجب فصاحت زبان شماست.

2- نسب شناسي: خلفا برخلاف كلام صريح پيامبر صلي الله عليه و آله كه فرمود:«علم انساب سودمند نيست، زيرا عالم به آن، نفعي نمي برد و جاهل به آن، ضرري نمي كند»، [5] به ترويج نسب شناسي پرداختند. عمر بن خطاب حقوق لشكريان را بر اساس نژاد و قوم قبيله پرداخت مي كرد و مردم را به شناخت انساب خود دعوت مي نمود. و معاوية بن ابي سفيان به فرزندش يزيد، به جاي علم فقه، احكام و قرآن، نسب شناسي مي آموخت. [6] .

3- علوم اهل كتاب: جايگزين ديگري كه براي سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله به وجود آمد علوم و معارف اهل كتاب بود كه توسط كعب الاحبار يهودي، وهب بن منبه و عبدالله بن سلام ترويج مي شد. وارد شدن اسرائيليات به حوزه معارف اسلامي نيز عمدتا به همين دليل، يعني خلا فرهنگي و زمينه هاي سياسي اجتماعي عصر خلفا بوده است. [7] .

4- قصه گويي: گرچه اسلام به تاريخ گذشتگان اهتمام ورزيد، اما قصه گويي به شكل عصر جاهلي را كه بر اساس افسانه هاي خرافي بود ممنوع شمرد و كار آنان را تعطيل نمود. اما پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله خلفاء بار ديگر آنان را به صحنه آوردند و براي تشويق قصه گوها شخص خليفه در محفل آنها شركت مي كرد. [8] .

بنابراين قصه گويي نيز جايگزين ديگري براي سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله بود.


فمن لم يستطع منكم ان يرويه او يحفظه فليكتبه و ليجعله في بيته. [9] امام حسن عليه السلام


پاورقي

[1] جهت اطلاعات بيشتر در اين زمينه رجوع کنيد به جلد اول کتاب گرانسنگ «الصحيح من سيرة النبي الاعظم صلي الله عليه و آله علامه جعفر مرتضي عاملي.

[2] الصحيح من سيرة النبي، ج 1، ص 91 به نقل از الاغاني، ج 4، ص 5 و 6.

[3] زهرة الاداب، ج 1، ص 58.

[4] التراتيب الادارية، الکتاني، ج 2، ص 300.

[5] همان، ج 2، ص 230.

[6] الصحيح، ج 1، ص 93 به نقل از الاستيعاب، ج 1، ص 11.

[7] همان، ص 104.

[8] الصحيح، ج 1، ص 127 به نقل از الخطط و آثار، ج 2 و تاريخ المدينة، ج 1، ص 10.

[9] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 227، کسي که نمي‏تواند از شما (علوم اهل بيت عليهم‏السلام) را روايت کند و يا حفظ کند پس بايد بنويسد و آن را در منزلش قرار دهد.