بازگشت

مجوز فتوا و نقل حديث


وقتي كتابت و نقل حديث پيامبر صلي الله عليه و آله ممنوع شد و ثقل كبير - اهل بيت عليهم السلام - نيز مهجور گرديد، تازه مسلمانان متوجه شدند كه براي انطباق رفتار و كردار خويش با شرع مقدس، به مرجعي نيازمند هستند تا احكام و مسائل خود را از آن بپرسند. خلفا براي حل اين مشكل به دو گروه مجوز فتوا و نقل حديث صادر نمودند.

الف: حكام و سياستمداران

ب: اشخاصي معين از طرف حكام؛ كه در عصر عمر به ابي هريره، ابوموسي اشعري، عبدالرحمن بن عوف و زيد بن ثابت اين اجازه داده شد.

اما همانطور كه قبلا پيش بيني مي شد، با گذشت زمان نقل حديث و فتوا به اينها محدود نشد؛ زير اين دو طبقه قداستي نداشتند. لذا ديگران هم وارد اين ميدان شدند. حتي جعل حديث و دروغ سازي به جايي رسيد كه بسياري از زهاد و عباد «قربة الي الله» دروغ مي گفتند! [1] همانند «حرب ابن ميمون» كه زاهد و عابد بود ولي حديث جعل مي كرد يا «ابن هيثم طائي» تمام شب را به نماز مي ايستاد وقتي كه صبح مي شد جلوس مي كرد و دروغ مي گفت! [2] .


پاورقي

[1] از آنجا که سنت نبوي و علوي که مسائل فردي و اجتماعي را روشن ساخته بود به فراموشي سپرده شده بود مردم مسلمان جهت اطلاع از احکام دين اسلام مجبور بودند به افراد ظاهرا مؤمن و عالم مراجعه کنند. برخي از آنان جهت رفع مشکل مردم به قصد قربت حديث جعل مي‏کردند. اين مطلب در مباحث آينده روشن‏تر خواهد شد.

[2] الغدير، ج 5، ص 276.