بازگشت

ارزيابي


مايه ي نگراني خليفه اول احتمال وجود احاديث كذب در بين احاديث جمع آوري شده بود. اگر اين سخن دليل واقعي نزد خليفه اول بود مي بايست براي نقل حديث ضوابطي وضع كنند تا احاديث كذب با احاديث صحيح و درست مشتبه نگردد و حداقل آنچه خود يقين داشت به اينكه حديث رسول خدا صلي الله عليه و آله است منتشر نمايد و همه پانصد روايتي كه نزد وي بود نسوزاند و نيز شايسته بود خليفه به جاي نقل حديث از ديگران، احاديثي را كه خود از پيامبر صلي الله عليه و آله شنيده بود مي نوشت تا جاي ترديدي باقي نماند.

اما آنچه خليفه دوم گفت دليل واقعي و منطقي و عقلي نيست، چون اگر احاديث را اصحاب خاص و صادق پيامبر صلي الله عليه و آله جمع آوري مي كردند و با دقت در حفظ آن مي كوشيدند، همانند قرآن كريم محفوظ مي ماند و مخلوط به چيزي نمي شد. و از آنجا كه احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله مفسر و مبين قرآن بود قطعا مردم را از قرآن بازنمي داشت، بلكه آنها را با قرآن آشناتر مي ساخت.

به نظر مي رسد دليل واقعي، كنترل احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله جلوگيري از نشر سنت آن


حضرت صلي الله عليه و آله بوده است تا طبق خواست خود بتواند قرآن را تأويل و حكمراني كنند. مطالب بعدي كتاب، اين حقيقت را اثبات خواهد كرد.