بازگشت

حادثه سقيفه


براي روشن شدن مطالب فوق، نقل جريان سقيفه بني ساعده و گفتگوي مهاجران و انصار حاضر در سقيفه، مفيد خواهد بود. لذا اين حادثه را از قديمي ترين اسناد در حادثه، يعني سيره ابن هشام، تاريخ يعقوبي و انساب الاشراف بلاذري نقل مي كنيم. و سپس ماهيت سقيفه را با توجه به منابع ديگر، ارزيابي مي نماييم.

ابن هشام مي نويسد:«وقتي كه پيامبر صلي الله عليه و آله رحلت كرد، طايفه ي انصار دور «سعد بن عباده» در سقيفه بني ساعده جمع شدند... و در حالي كه بقيه مهاجرين همراه «اسيد بن حضير» و «بني عبدالاشهل» در اطراف ابوبكر گرد آمدند. شخصي نزد ابوبكر و عمر آمد و به آنان گفت: طايفه انصار اطراف سعد را در سقيفه بني ساعده گرفته اند اگر مي خواهيد بر مردم فرمانروايي داشته باشيد قبل از اينكه عمل آنها جدي شود آن را بگيريد. - در اين حال (جنازه) رسول اكرم صلي الله عليه و آله را در خانه رها كرده بودند - عمر به ابوبكر گفت: «بگذار به سوي اين برادران انصار برويم و ببينيم كه آنها چه مي كنند.» [1] .

و يعقوبي در اين باره چنين مي نويسد:«روزي كه پيامبر صلي الله عليه و آله از دنيا رحلت نمود انصار در سقيفه بني ساعده جمع شدند در حالي كه سعد بن عباده خزرجي رياست جلسه را به عهده داشت. در اين حال ابوبكر و عمر و عده اي از مهاجرين با شتاب به مجلس وارد شدند و مردم را از «سعد» برگردانند. ابوبكر و عمر و ابوعبيده جراح گفتند: رسول الله صلي الله عليه و آله از ما بود ما احق و اولي به اين امر هستيم. انصار گفتند: يك نفر از ما امير باشد، از شما هم يك نفر. ابوبكر گفت: اميران از ما باشند، و وزيران از شما.» و هنگامي كه ثابت بن قيس، خطيب انصار فضايل آنها را بيان كرد ابوبكر پاسخ داد: شما اهل اين


فضايل هستيد، و لكن قريش «اولي بمحمد منكم» است، و اين عمر بن خطاب است كه پيامبر خدا در حق او فرمود: خدايا دين را به وسيله او عزت بخش. و اين ابوعبيدة بن جراح است كه پيامبر صلي الله عليه و آله درباره او فرمود: امين اين امت است، «فبايعوا ايهما شئتم»! (با هر يك مي خواهيد بيعت كنيد). اما آن دو نپذيرفتند و گفتند: سوگند به خدا تو مقدم بر ما هستي و تو همراه رسول الله صلي الله عليه و آله در غار بودي. و ابوعبيده دستش را در دست ابوبكر گذارد و عمر مدح او را گفت و قريش حاضر در جلسه با او بيعت كردند.

سپس ابوعبيده و عبدالرحمن بن عوف هر يك به نحوي از مناقب انصار گفتند و آنها را به بيعت با ابوبكر فراخواندند. «منذر بن ارقم» گفت ما فضل شما را رد نمي كنيم اما اگر علي بن ابي طالب عليه السلام در اينجا بود كسي از ما در خلافت او نزاع نمي كرد.

بشير بن سعد اولين نفر از انصار بود كه بيعت كرد و اسيد بن حضير الخزرجي نفر بعدي بود و مردم يكي پس از ديگري با ابوبكر بيعت كردند، حتي وطئوا سعدا (به نحوي كه سعد بن عباده زير دست و پا ماند) و عمر گفت: اقتلوا سعدا [2] (سعد را بكشيد.).

بلاذري علاوه بر مطالب يعقوبي سخنان ابوبكر را اين چنين نقل كرده است:«ما اولين مردم در اسلام هستيم و در ميان مسلمانان مسكن ما در مركز است. نسب ما شريف ترين است و ما رابطه خويشاوندي نزديك تري با پيامبر داريم... اعراب هرگز خود را تسليم قبيله اي جز اين طايفه نخواهند كرد.. بنابراين من دو نفر را به شما پيشنهاد مي كنم: عمر و ابوعبيده جراح. [3] .


پاورقي

[1] السيرة النبويه، ابن‏هشام، ج 4، ص 307؛ شرح نهج‏البلاغه، ابن ابي‏الحديد، ج 2، ص 24 - 23.

[2] تاريخ يعقوبي، يعقوبي، ج 2، ص 123.

[3] انساب الاشراف، بلاذري، به تصحيح محمد حميد الله، ج 1، ص 582.