بازگشت

اجتهاد در برابر اوامر رسول خدا


برخي از مسلمانان به بهانه هاي گوناگون در موارد متعددي با فرمان هاي پيامبر صلي الله عليه و اله مخالفت نمودند. در حالي كه امر خداي سبحان را شنيده بودند كه فرمود:«و ما اتيكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا» [1] به آنچه پيامبر صلي الله عليه و اله امر مي كند عمل كنيد و از آنچه نهي مي نمايد دوري گزينيد. «و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي» [2] (پيامبر صلي الله عليه و آله) هرگز از روي هوا و هوس سخن نمي گويد بلكه آنچه مي گويد وحي الهي است.

در اينجا به چند نمونه از اجتهاد اصحاب در مقابل فرمايش صريح پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله اشاره مي كنيم.

الف - فرمان رسول خدا صلي الله عليه و آله به كشتن «ذوالثديه» [3] : احمد بن حنبل از ابوسعيد خدري چنين نقل مي كند:«ابوبكر نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد و عرض كرد اي پيامبر خدا من از منطقه اي با اين نام و نشان مي گذشتم مردي خوش منظر را ديدم كمه در كمال خشوع مشغول نماز بود. پيامبر صلي الله عليه و آله به او فرمان داد:«برو او را به قتل برسان!» ابوبكر رفت ولي وقتي او را به آن حالت ديد راضي نشد او را بكشد. لذا به محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله بازگشت. پيامبر صلي الله عليه و اله به عمر فرمان داد «برو و او را بكش!» عمر رفت و او را در همان حال ديد كه ابوبكر ديده بود. وي نيز دستور را اجراء نكرد.

پيامبر صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام دستور داد: برو و او را بكش. علي عليه السلام رفت ولي او را نيافت.


برگشت و عرض كرد: اي رسول خدا صلي الله عليه و آله او را نديدم. حضرت فرمود:«اين شخص و طرفدارانش، قرآن را مي خوانند ولي لقلقه ي زبان است و در اعماق وجودشان جاي نمي گيرد و آنها با همان سرعتي كه تير از كمان خارج مي شود از دين خارج خواهند شد و هرگز بازنخواهند گشت اينها را بكشيد كه بدترين مخلوق روي زمينند.» [4] .

ب - تخلف از لشكر «اسامة»: پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با اهداف بلندي كه از اعزام اين لشكر دنبال مي كرد شخصا آنها را مجهز كرد و بزرگان مهاجران و انصار را تحت فرماندهي «اسامة بن زيد» به سمت روم فرستاد و بارها مجاهدان را به اين امر تحريص نمود. با اين حال، تاريخ از طعنه آنها به فرماندهي اسامه و تخلف عده كثيري از مسلمانان مصلحتي گزارش كرده است. [5] در مباحث آينده توضيحات بيشتري در اين باره خواهيم داد.

ج - مخالفت با پيامبر صلي الله عليه و آله در صلح حديبيه: پيامبر صلي الله عليه و آله در صلح حديبيه (سال ششم هجري) به آنچه فرمان الهي بود عمل كرد. لكن برخي از صحابه كه هرگز پيامبر صلي الله عليه و آله را درك نكردند و به او ايمان نياوردند با حضرت مخالفت نمودند آنگاه كه شرايط صلح نيز نوشته شد و به او گفت: آيا او رسول خدا نيست؟ اگر چنين است مخالف دستور خدا عمل نمي كند. [6] .

د- موارد ديگر: همچنين مخالفت با نحوه ي تقسيم غنايم جنگ حنين به دست پيامبر، مخالفت با گرفتن فديه از اسيران بدر، مخالفت با امر آن حضرت صلي الله عليه و آله به نحر بعضي از شترها در جنگ تبوك (به علت گرسنگي)، مخالفت با بعضي از تصميمات آن حضرت صلي الله عليه و آله در جنگ احد و نماز بر «عبدالله بن ابي» و... از موارد مخالفت صريح با دستورات پيامبر صلي الله عليه و اله است كه به جهت ضيق مجال از تفصيل آنها صرف نظر مي كنيم. [7] .



پاورقي

[1] حشر (59)، آيه‏ي 7.

[2] نجم (53)، آيات 4 - 3.

[3] ذوالئديه که ذوالخويصره نيز به او گفته مي‏شد يکي از سران مارقين و خروج‏کنندگان بر دين است «الاصابة في تمييز الصحابه، ج 2، ص 341، خبر 2452.

[4] مسند احمد بن حنبل، جزء سوم، ص 15؛ و الاصابة في تمييز الصحابه، ج 2، ص 341، خبر 2452.

[5] طبقات الکبري، ابن‏سعد، ج 2، ص 42، تاريخ دمشق، ابوالقاسم علي بن الحسن، تحقيق علي مشيري، ج 2، ص 391، کامل ابن‏اثير، ج 2، ص 120.

[6] صحيح مسلم، جزء دوم، ص 81، باب صلح الحديبيه؛ صحيح بخاري، ج 4، ص 70.

[7] ر. ک. به کتاب‏هاي «اجتهاد في مقابل النص» و «المراجعات» از تأليفات سيد شرف‏الدين عاملي.