بازگشت

فساد مالي بزرگان


آسيب بعدي كه بسياري از مسلمانان اين دوره داشتند فساد مالي شديد بود. همه فقط دنبال منافع خود بودند و در اين فكر كه داراييهاي خود را زياد كنند كه اين آسيب از چند علت پديد مي آمد از جمله يكي اين بود كه مسلمانان بعد از رحلت پيامبر (ص) سرزمينهاي زيادي را فتح كردند و از اين طريق منافع سرشاري از راه غنائم نصيبشان شد و در سراشيبي پول و مال پرستي افتادند. عامل ديگر كه مي توان ذكر كرد بذل و بخششهاي بي حدي بود كه در زمان عثمان بي حساب و كتاب به افراد زيادي داده مي شد. پس انداز و جمع اين پولها باعث شد مسلمين ديگر آن ساده زيستي و زهدي كه در زمان صدر اسلام داشتند، از دست بدهند. از سوي ديگر چون در فتوحات از نزديك وضعيت شاهان ساساني و رومي را ديده بودند و براي اولين بار بود كه عرب اين وضع را مي ديد بشدت شيفته آن شد، اين روند تجملاتي سرعت يافت و آن زهد زمان ماضي بكلي از ياد رفت.

براي نمونه چند مورد شاهد مي آوريم؛ مسعودي در مروج الذهب مي نويسد: «وقتي خود عثمان بن عفان كه يكي از خلفاي اسلامي بود از دنيا رفت و كشته شد - با آن تفصيلي كه در آن تاريخ است - از او 150 هزار دينار طلا و يك ميليون درهم نقره باقي ماند اين همان خلافتي است كه علي بن ابيطالب بعد از عثمان خلافت مي كند و از دنيا كه مي رود امام حسن (ع) بالاي منبر فرياد كرد كه از پدرم پول زردي يعني طلا و پول سفيدي يعني نقره اي باقي نماند جز 700 درهم - در حدود 40 تومان پول نقره كه اين پول هم از سهم او و از حقوق و مقرري او زياد آمد و خواست كه براي خانه خود خادمي از اين پول تهيه كند.» [1] .

باز مسعودي مي نويسد: «قيمت املاك عثمان در وادي القري و حنين و جز اين دو جا 100 هزار دينار طلا شد با اسبها و شتران بسياري كه داشت.» [2] .

باز مسعودي مي نويسد: «زبير كه به تعبير من و مطابق آن حديث يكي از بهشتي هاي ديگر است كاخ معروفي در بصره و خانه هاي زيادي در بصره و كوفه و اسكندريه مصر ساخت. مال زبير و دارايي او در حال مرگ وي 50 هزار دينار طلا و 1000 اسب و 100 كنيز و غلام و مستغلاتي فراوان در شهرهاي مختلف بود.» [3] .

باز هم مسعودي مي نويسد: عبدالرحمان بن عوف زهري كه يكي از همان ده بهشتي است خانه وسيعي ساخت، 100 اسب در اصطبل وي بسته مي شد 1000 شتر داشت، 10000 گوسفند داشت.» [4] .

اين نمونه هايي بود و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل كه چگونه و چطور مال و دنياپرستي مردم را ديوانه كرده، و تمام تلاششان جمع مال و دنيا بود.

در پايان، بيان خود امام را در اين خصوص مي آوريم: «امام در خطبه اي كه در مكه ايراد مي كند مي فرمايد: و كاني باوصالي تتقطعها عسلان الفلوات بين النواويس و كربلا» گويا مي بينيم و چيزي نخواهد گذشت كه گرگان گردنه عراق ميان نواويس و كربلا به من حمله مي كنند و بدن مرا پاره پاره مي كنند و بند از بند من جدا مي كنند «فيلمان مني اكراشا جوفا و اجربة سغبا» تا شكمهاي گرسنه و جيبهاي خالي خود را پر كنند.» [5] .

حضرت در اين بيان كوتاه و در دو جمله در حقيقت اين آسيب جامعه زمان خود را بطور زيبا بيان مي كند كه آنها چگونه اند و چه مي خواهند.

اينها مهمترين آسيبهاي جامعه اسلامي زمان امام حسين (ع) است كه جامعه را چنين احاطه كرده بود كه با خطابه و منبر و حديث و غيره درست نمي شد و آنطور كه خود امام (ع) فرمود: فقط با شهادت و خون، اين جامعه بيدار و دين مرده احيا خواهد شد و باز طبق فرموده امام (ع) «انا احق من غير» كه سزاوارتر از همه من هستم سپس امام رفت و شهادت را كه در نزد او جز سعادت نبود بگزيد تا اسلام و سنت جدش و پدرش تا قيامت زنده باشد.


پاورقي

[1] مروج الذهب - مسعودي - چاپ مصر - 1947 م - ج 426:2.

[2] مروج الذهب - 341:2.

[3] همان - 342 - 3430: 2.

[4] همان - 342 - 343: 2.

[5] گفتار عاشورا - تهران - انتشار - مهر 60 - ص 30.