بازگشت

نمازهاي رسول


يكي از صفات و ويژگيهاي بسيار چشمگير و مهم در رسول ترك بزرگ شمردن و اهميت دادن به اقامه ي نماز بوده كه اين اهتمام هم از نظر كميت و هم از نظر كيفيت بوده است و بايد تاكيد كنم كه يكي از نكته هاي بسيار جالبي كه در جستجوها و تحقيقات با آن زياد روبرو مي شدم همين موضوع و مسئله ي نماز خواندنهاي بي حد و اندازه ي رسول ترك بود زيرا هرگاه از بسياري از كسانيكه با رسول ترك آشنايي و رفاقتي داشته اند جوياي مطلب و خاطره اي درباره ي رسول ترك مي شدم بسياري از آنها همچون حاج قلي عليخانلو (معروف به حاج قلي زنجيرزن) و حاج سيد احمد تقويان و حاج جليل عصري بلافاصله به اين نماز خواندنهاي رسول ترك اشاره مي نمودند.

جناب آقاي حاج اصغر زاهدي مي گفت: «در زماني كه حاج رسول نماز مي خواند؛ واقعا نماز مي خواند يعني زماني كه مشغول به نماز مي شد اگر كسي در حركات و حالات حاج رسول توجه و تمركز مي يافت به خوبي حس مي كرد و مي فهميد كه حاج رسول با تمام


وجودش در نماز است و فقط به خداي خويش توجه دارد او واقعا نمازهايش را به تمام معنا با توجه و با حضور قلب اقامه مي كرد... و من معتقدم كه اگر حاج رسول در عشق و محبت به امام حسين عليه السلام به آن مقام و درجه ي بالا و كم نظير رسيد و اگر حضرت سيد الشهداء عليه السلام كه خود نيز براي اقامه نماز حاضر به جان دادن بود دست حاج رسول را به آن شكل گرفت و بالا كشيد، شايد بزرگترين عاملش را فقط و فقط در همين نمازهاي او بايد ديد. در واقع حاج رسول به تمام معنا داراي دو صفت و خصلت از صفات حسيني و خداپسند بود:

اول اينكه او بسيار اهل سخاوت و بخشش بود و دستش بسيار باز بود البته تا آنجا كه امكان داشت به صورت مخفي به ديگران كمك مي كرد.

و دوم اينكه او اهل نماز بود.»

رسول ترك از جلوي هر مسجدي كه رد مي شده است اگر در مسجد باز بوده است فوري به داخل آن مسجد مي رفته و دو ركعت نماز تحيت مي خوانده و بيرون مي آمده است. همچنين او به هر خانه اي هم كه وارد مي شده در صورت امكان در ابتدا دو ركعت نماز مي خوانده است.

رسول ترك مي گفته است: «در روز قيامت همه ي اين مسجدها و مكانها شهادت خواهند داد كه من در آنها نماز خوانده ام.»

حاج محمد سنقري تعريف مي كرد:

حاج رسول به هر مسجدي كه وارد مي شد، اگر كاري نداشت و شروع به نمازهاي مستحب مي كرد در جاهاي مختلف مسجد نماز مي خواند؛ يعني ابتدا يكجا مي ايستاد و دو ركعت نماز مي خواند و


بعد يكي دو متر مي رفت آنطرفتر و دوباره شروع به نماز خواندن مي كردن و باز دوباره جايش را عوض مي كرد و در گوشه ي ديگري از مسجد نماز مي خواند و به همين شكل تند تند جابه جا مي شد و نماز مي خواند.

من يكبار در همان سالهاي اولي كه با او رفيق شده بودم وقتي او از من خواست تا با هم به مسجد برويم من با ناراحتي به او گفتم: نه من ديگر خجالت مي كشم با تو به مسجد بيايم.

حاج رسول گفت: چرا؟!

من گفتم: مرد حسابي چرا مثل بقيه ي مردم يكجا نمي ايستي نمازت را بخواني. وقتي تند تند جايت را عوض ميكني بعضي از اين جوانها كه تو را نمي شناسند به اين نماز خواندنهاي تو و قيافه هاي ما نگاه مي كنند و مي خندند و من خجالت مي كشم.

حاج رسول با يك حالتي خاص جواب داد: حق با توست، اما تو خبر نداري كه در اين شهر جاي گناهي نبوده است كه من در آنجا پا نگذاشته بودم و حالا هم در عوض، آنقدر بايد در همه ي مسجدها و مكانهاي مقدس مسجد نماز بخوانم و عبادت كنم تا انشاءالله آن كثافتها را اين نمازها از بين ببرد و پاك كند. همه ي اين مكانها در روز قيامت شهادت خواهند داد.

حاج محمد سنقري مي گفت: «خدا را شكر، من سفرهاي زيادي به كربلا و عتبات عاليات داشته ام كه چند مرتبه اش نيز به همراه حاج رسول بوده است. او در كربلا هميشه سروكارش با حرم بود و او را اغلب در دو حالت مي ديديم، او در آنجا يا در حال گريه گردن بود و يا در حال نماز خواندن.»