پيام خون حضرت زينب
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
وقتي به دل داغ برادر ماند و زينب
يك كربلا غم در برابر ماند و زينب
وقتي شهادت حرف آخر را رقم زد
غمنامه تنهاي بي سر ماند و زينب
وقتي خزان بر سرخي آلاله ها زد
صحرايي از گل هاي پرپر ماند و زينب
وقتي كه آتش با قساوت همزبان شد
در خيمه ها توفان آذر ماند و زينب
وقتي غزالان حرم هر سو رميدند
موي پريشان، ديده تر ماند و زينب
وقتي فضا خالي شد از پرواز ياران
يك آسمان بي كبوتر ماند و زينب
تا كربلا در كربلا مدفون نگردد
در نينوا فرياد آخر ماند و زينب
ديديم جاي گريه، جاي ناله كردن
«قد قامت» غوغاي ديگر ماند و زينب
دست علي از آستينش شد نمايان
روح شجاعت هاي حيدر ماند و زينب
هنگامه اي ديگر به پا شد كربلا را
اوج تعهد، حفظ سنگر ماند و زينب
تكميل نهضت در بيانش جلوه گر شد
وقتي پيام خون رهبر ماند و زينب