بازگشت

با يادش، ظهر عاشورا


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ



زينب! بيار آب گلوي حسين را

پر كن تو شور اشك سبوي حسين را



ظهر است و يك نسيم كه آشفته مي كند

با دست هاش مشرق موي حسين را



زينب! غبار فاجعه نزديك مي شود

زينب! ببين! مقابل روي حسين را



در ناگهان ضربه يك تيغ، يك تبر

پر شد فضاي باغچه بوي حسين را



زينب! به اهل كوفه، به نامردمان بگو:

آري! خدا خريد گلوي حسين را