بازگشت

دختر درياي نجات


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ



چاك شده سينه گل از غمت

اي همه شب ناله گل همدمت



سينه به سينه غم تو راز شد

شاهد شب هاي پر آواز شد



گوهر درياي عفافي شما

در حيايي و عزيز خدا



آن كه دلش با تو هم آوا شده

موج شكن در دل دريا شده



با تو حديث غم ياران شنيد

نغمه پر درد بهاران شنيد



وارث اشك و غم و آه علي!

دفتر صبري و نگاه علي



با تو شده كاخ ستم واژگون

گشته به درياي عدم رهنمون



در حيا را چو تو خود مظهري

آينه دار ره هر باوري



با تو زمين فخر فروشد به صبر

دست بشويد ز تمناي ابر



غيرت آن دست بريده تويي

ناله آن زخم چكيده تويي



گرچه برادر به فراتش رسيد

آب بديد و لب خود را نديد



تشنه اگر وارد پيكار شد

سير به دست شه كرار شد



كرب و بلا بود و عطش در خروش

ناله گل بود و غروري خموش



طفل عطش سينه خون را مكيد

كرب و بلا در شطي از خون دميد