بازگشت

شفاي پسري كه از بام سرنگون شده بود


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مرحوم سيد كمال الدين رقعي، كه زماني مسئوليت واحد تأسيسات و برق صحن مقدس حضرت زينب (س) را به عهده داشت، براي يكي از دوستان خود چنين تعريف مي كرد:

روزي پسري به نام «صاحب» مشغول چراغاني مناره هاي حرم حضرت زينب (س) براي جشن مبعث بود كه از بالاي پشت بام به وسط حياط صحن سرنگون شد. مردم جمع شدند و بلافاصله او را به بيمارستان عباسيه شهر شام منتقل كردند و به عليت حال بسيار وخيم او، توسط پزشكان بستري شد.

خود او نقل مي كند: هنگامي كه در روي تخت دراز كشيده بودم، ناگهان بي بي مجلله اي دست يك دختر كوچك را گرفته و آن دختر فرمود: اينجا چه مي كني؟ بر خيز و برو كارت را انجام بده. و باز ادامه داد: عمه جان! بگو برود و كارش را انجام بدهد. بي بي اشاره فرمود: برو كارت نيمه تمام مانده. من كه ترسيده بودم، با همان لباس بيمارستان از روي تخت بلند شدم و فرار كردم. در خيابان افرادي كه مرا آورده بودند با تعجب از من پرسيدند: اينجا چه مي كني؟ و چرا از بيمارستان بيرون آمدي؟ من شرح واقع را گفتم و خلاصه، اين واقعه، مشهور آن زمان شهر شام شد.