بازگشت

گريه امام زمان در وفات زينب


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مرحوم آيت الله سيد نورالدين جزايري (متوفي 1348 ه‍ ق) در كتاب «الخصائص الزينبيه» آورده است كه عالم دانشمند و محدث خبير شيخ محمد باقر قايني، صاحب كتاب كبريت الاحمر در كتاب كشكول خود به نام «سفينة القماش» مي نويسد:

در عصري كه در نجف اشرف به تحصيل علوم حوزوي اشتغال داشتم در آنجا سيدي زاهد و پرهيز كار بود كه سواد نداشت، روزي در حرم حضرت علي (ع) به زيارت مرقد حضرت مشغول بود، ديد يكي از زايران ترك زبان، گوشه اي از حرم نشست و مشغول تلاوت قران شد، اين سيد جليل احساساتي شد و به خود گفت: «آيا سزاوار است كه ترك و ديلم قران، كتاب جدت را بخوانند و تو بي سواد باشي و از خواند آيات قرآن محروم بماني؟!» او از روي غيرت و همت قسمتي زا اوقاتش را در سقايي (آبرساني) صرف كرد تا مخارج زندگي اش را تأمين كند، و قسمت ديگر را به تحصيل علوم پرداخت و كم كم ترقي كرد تا به حدي كه در درس ‍ خارج آيت الله العظمي ميرزا محمد حسن شيرازي (ميرزاي بزرگ، متوفي 1312 ه‍ ق) شركت مي كرد و به درجه اي رسيد كه احتمال مي دادند به حد اجتهاد رسيده است. اين سيد جليل و پارسا براي من چنين نقل كرد:

در عالم خواب امام زمان حضرت ولي عصر (عج) را ديدم، بسيار غمگين و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام كردم، سپس ‍ عرض كردم: «چرا اين گونه ناراحت و گريان هستي؟» فرمود: «امروز روز وفات عمه ام حضرت زينب (س) است. از آن روزي كه عمه ام زينب (س) وفات كرده، تاكنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مي كنند، آن چنان مي گريند كه من بايد بروم و آنها را ساكت كنم، آنها خطبه حضرت زينب (س) را كه در بازار كوفه خواند، مي خوانند و مي گريند، من هم اكنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده ام.» [1] .


پاورقي

[1] خصائص الزينبيه، ص 211 و 212.