بازگشت

شيون هنگام ورود به مدينه


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در روايت ديگر آمده: حضرت زينب (س) در ميان كاروان، به خواهران و كودكان سفر كرده، رو كرد و فرمود: «از هودجها پياده شويد كه اينك روضه منوره جدم رسول خدا (ص) نمايان است.»

آن گاه آهي كشيد كه نزديك بود روح از بدنش خارج گردد. جمعيت بسيار از هر سو هجوم آوردند، زينب (س) با ذكر وقايع جانسوز كربلا، مي گريست و همه حاضران صدا به گريه بلند كردند به طوري كه گويا قيامت بر پا شده است.

زينب (س) خطاب به براردش حسين (ع) مي گفت: «برادرم حسين جان! (اشاره به قبرها) جدت و مادرت و برادرت و بستگانت هستند كه در انتظار قدوم تو به سر مي برند، اي نور چشمم، تو شهيد شدي و اندوه طولاني براي ما به ارث گذاشتي، اي كاش مرده و فراموش شده بودم و ذكري از من نبود.»

سپس زينب (س) خطاب به شهر مدينه كرد و فرمود: «اي مدينه! جدم كجا رفت آن روزي كه همراه مردان و جوانان، با شادي از تو بيرون رفتيم؟ ولي امروز با اندوه و حزن و با بار سنگين حوادث تلخ و پر از رنج، بر تو وارد شديم، مردان و پسران ما از ما جدا شدند پراكنده شديم،»

سپس كنار قبر رسول خدا (ص) آمد و گفت: «اي جد بزرگوار اي رسول خدا! من خبر در گذشت برادرم حسين را براي تو آورده ام.» [1] .


پاورقي

[1] رياحين الشريعه ج 3 ص 204.