بازگشت

زنان مدينه


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

چون به نزديكي مدينه رسيدند محمل ها را فرود آورده، شتران را يك سو خوابانيده و خود مشغول نوحه سرايي بشدند و اسباب شهدا را پيش روي خود پهن نمودند. ناگاه غلغله اهل مدينه بر پا شد و زنان مهاجر و انصار نمايان شدند. حضرت سجاد (ع) بفرمود تا آنها را استقبال نمودند.

چون چشم زنان مدينه به آن سياه پوشان افتاد. هنگامه محشر نمودار شد.

شتابان روي به خيمه ها نمودند. چون اهل حرم را بدان حال نگريستند،

كه جز حضرت سجاد (ع) از رجال مراجعت ننموده، سخت بگريستند. گروهي با حضرت زينب (س)، جماعتي دور ام كلثوم؛ هر چند نفر مشغول به يكي از اهل حزم شدند و از حضرت زينب (س) چگونگي حالات را جويا شدند.

زينب (س) فرمود: «به چه زبان شرح دهم كه قدرت بيان ندارم، بلكه از زندگاني خود بيزارم. اي زنان قريش و اي دختران بني هاشم! چيزي مي شنويد و حكايتي به گوش مي سپاريد. اگر شرح حال شهدا و اسرا را باز گويم، در مورد ملامتم چگونه زنده باشم؟» [1] .


پاورقي

[1] فروغ تابان کوثر، ص 211 و 212.