بازگشت

خبر اسارت زينب از زبان علي


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حضرت زينب (س) فرمود: زماني كه ابن ملجم - لعنة الله عليه - پدرم را ضربت زد و من اثر مرگ را در آن حضرت مشاهده كردم، به محضرش عرضه داشتم:اي پدرم، ام ايمن برايم حديثي چنين و چنان نقل نمود، دوست دارم حديث را از شما بشنوم.

پدرم فرمود: دخترم، حديث همان طور است كه ام ايمن نقل كرده، گويا مي بينم كه تو و دختران اهل تو در اين شهر به صورت اسيران در آمده، خوار و منكوب مي گرديد. هر لحظه هراس داريد كه شما را مردم بربايند. بر شما باد به صبر و شكيبايي. سوگند به كسي كه حبه را شكافته و انسان را آفريده روي زمين كسي غير از شما و غير از دوستان و پيروانتان نيست كه ولي خدا باشد.

هنگامي كه رسول خدا (ص) اين خبر را براي ما نقل مي نمودند، فرمودند: ابليس - لعنه الله عليه - در آن روز از خوشحالي به پرواز در مي آيد، پس در تمام نقاط دستياران و عفريتهايش را فرا خوانده به آنها مي گويد: اي جماعت شياطين! طلب و تقاص خود را از فرزند آدم گرفته و در هلاكت ايشان به نهايت آرزوي خود رسيده و آتش دوزخ را نصيب ايشان نموديم، مگر كساني كه به اين جماعت - مقصود اهل بيت پيغمبر (ص)بپيوندند. از اين رو سعي كنيد نسبت به ايشان در مردم تشكيك ايجاد كرده و آنها را بر دشمني ايشان وا داريد تا بدين وسيله گمراهي مردم و كفرشان مسلم و محقق شده و نجات دهنده اي بر ايشان به هم نرسد، ابليس با اينكه بسيار دروغ گو و كاذب است اين كلام را به ايشان راست گفت، وي به آنها اطلاع داد.

اگر كسي با اين جماعت - اهل بيت (ص) - عدوات داشته باشد، هيچ عمل صالحي برايش نافع نيست، چنانچه اگر با ايشان محبت داشته باشد هيچ گناهي غير از معاصي كبيره ضرري به او نمي رساند.

زائده گويد: حضرت علي بن الحسين (ع) پس از نقل اين حديث برايم فرمودند: اين حديث را بگير ضبط كن. اگر در طلب آن يك سال شتر مي دواندي و در كوه و كمر به دنبال آن تفحص مي كرديد، محققا كم و اندك بود. [1] .


پاورقي

[1] کامل الزيارات ص 807و 808.