بازگشت

درد دل بچه ها با زينب


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حضرت زينب (س) بانوان و كودكان پراكنده را جمع آوري كرد، با هر كدام از آنها سخني مي گفت و گريه مي كرد. يكي از پدر مي پرسيد، ديگري از عمو سؤال مي كرد، سومي از اصغر تشنه كام ياد مي كرد، چهارمي از اكبر و قاسم و عون و مسلم و...

يكي مي گفت:اي عمه جان! سيلي خورده ام، ديگري مي گفت: گوشم مي سوزد، زيرا گوشم را به طمع گوشواره، دريده اند، سومي مي گفت: تازيانه خورده ام، زينب (س) در برابر دهها حوادث جانسوز قرار گرفته كه به قول شاعر از زبان زينب (ع):



اگر دردم يكي بودي چه بودي

اگر غم اندكي بودي چه بودي؟ [1] .




پاورقي

[1] سوگنامه آل محمد، ص 390 و 391.