بازگشت

زينب از خيمه بيرون آمد


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

راوي مي گويد: چون بر اثر كثرت زخمها، ضعف بر حسين (ع) غلبه كرد و تيرهاي دشمن در بدنش مانند خارهاي بدن خارپشت نمايان گرديد، صالح بن وهب مزني، نيزه اي بر پهلوي او زد كه از اسب بر زمين افتاد و نيمه طرف راست صورتش روي زمين قرار گرفت. در آن حال مي گفت، «بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله». پس از آن از روي زمين برخاست.

در اين موقع حضرت زينب كبري (س) از در خيمه بيرون آمد و با صداي بلند فرياد مي زد: «برادرم! سرورم! سرپرست خانواده ام!»

و مي گفت: «اي كاش آسمان بر سر زمين خراب مي شد واي كاش ‍ كوها از هم مي پاشيد و بر روي زمين مي ريخت.» [1] .


پاورقي

[1] لهوف ص 143.