بازگشت

زينب در سوگ جدش رسول خدا


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

پيامبر اسلام (ص) زينب را بسيار دوست مي داشت، زيرا سيماي او ياد آور خديجه (س) بود و نامش يادآور دختر شهيدش.

رسول خدا (ص) مي دانست كه اين بانوي كوچك در آينده سنگ صبور اهل بيت خواهد شد و زخمهاي دل اميرالمؤمنين (ع) را مرهم خواهد بود. از اين رو، علاقه خاصي به او داشت.

مي توان گفت كه روزهاي خوشي و عزت زينب (س) در دوران جدش پيامبر خدا (ص) بود، چرا كه بعدا گرفتار فراق و سوگ عزيزان و شاهد تهاجم به خانه ولايت شد.

زينب پنج سال بيشتر نداشت كه جدش رسول خدا در آستانه مرگ قرار گرفت. او فرزندانش را فرا خواند و با آنان به گفت و گو پرداخت. در اين لحظات زينب مي ديد كه بزرگترين پناه آنان، جد بزرگوارشان، در حال پيوستن به لقاء الله است. سر مبارك ايشان روي سينه پدر بزرگوارش اميرالمؤمنين (ع) قرار گرفته بود، گويا ودايع رسالت به سينه ولايت انتقال مي يافت. ملايكه نيز گروه گروه نازل مي گشتند و در عزاي شريف ترين خلق عالم امكان، به اهل بيت، به ويژه فاطمه زهرا(س) تسليت مي گفتند. [1] .

آري، عزاي زينب شروع شد و از آن پس مصايب و محنت هاي فراواني را پذيرا گشت. [2] .


پاورقي

[1] اصول کافي، ج 1 ص 458؛ تحليل سيره فاطمه ص 170.

[2] سيماي زينب کبري، ص 44.