بازگشت

از فاجعه خونين طف چگونه بايد بهره برداشت


ترديدي نيست كه مجامع يادبودي كه بنام حسين بن علي عليهماالسلام و حوادث خونين كربلا تحت عنوان «سوگواري و عزاداري» در طول تاريخ بوجود مي آيد از مظاهر بزرگ وي يك از سمبل هاي حيات مذهبي و معنوي مردم شيعه بوده است، اين مجالس و اجتماعات بدون ترديد در نشر معارف اسلام و حقايق دين و آشنا ساختن مردم با اصول و مقررات اسلام نقش حياتي و بزرگي را دارا است.

انجمن بنام «عزاداري» بود اما در آن تفسير قرآن مي گفتند، مسائل دين تعليم مي دادند، اصول عقائد بيان مي كردند، پند و موعظه و اندرز مي دادند، روش اخلاقي اسلام و حالات بزرگان مذهب بيان مي كردند، روح حمايت از مظلوم و دمشني با ستمگر در بين مردم زنده مي كردند و خوشبختانه اين روش و رسم تا اكنون هم ادامه دارد، اينها حقايقي است كه انكار آن از يك حالت انحراف در قضاوت و ارزيابي نكردن صحيح حقايق و واقعيات، حكاتي مي كند آري نقش عظيم و حياتي اين مجامع را نمي توان ناديده گرفت و حقاً اثر عميق آنها بطور كلي از نظر زنده


ساختن تعليمات عاليه اسلام و (تا حدود زيادي) براي جلويگري از گناه و فساد اجتماع هيچگونه جاي انكار نيست، اما از آنجائي كه «هر گلي را خاري هست» در اين انجمنها هم كه بنام رهبر آزادمردان جهان تشكيل مي گردد متأسفانه گاهي نه تنها در راه نشر اصول و معارف اسلامي و روشن ساختن هفد اصلي نهضت قدمي برداشته نمي شود بلكه مطالب و سخناني ايراد مي گردد كه با حقايق دين و واقعيات اسلام و مقصد اصلي حسين بن علي (ع) فرسنگها فاصله دارد و درست نقطه ي مخالف هدف نهضت است.

آيا اين غم انگيز نيست!؟ كه خاطره هاي حيات بخش نينوا را كه بر كالبدهاي اجتماعات مرده و ملتهاي ستمديده روح آزادي و زندگي مي دمد و حوادثي كه در آن سرزمين عدل و آزادي واقع شد كه هر يك عاليترين درس عزت و آزادگي و فضيلت به جهان انسانيت مي دهد بصورت بسيار مبتذل و ذلت آوري ياد كنيم و (مثلا) به بهانه ي «زبان حال!!! از قول سالار شهيدان بخوانيم «شدم راضي كه زينب خوار گردد؟!».

حسين كه خود در روز عاشوراء ضمن گفتارهاي گرم و آتشين فرياد مي زد:

«... الا و ان الدعي ابن الدعي قدر كزني بين اثنتين بين السلة والذلة و هيهات منا الذلة يأبي اللَّه لنا ذلك و رسوله والمؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حمّية و نفوس ابية من ان تؤثر طاعة اللئام علي مصارع الكرام.


يعني اين ناپاك و فرزند ناپاك مرا بين دو كار مخير ساخت يا ذلت را بپذيرم و در برابر يزيد تسليم شوم و يا آنكه كشته گردم و به حكم شمشير تن دهم! اما از ما خاندان پيغمبر ذلت به دور است؛ نه خدا براي ما ذلت مي خواهد و نه پيامبر او و نه مردان پاك دل و مؤمن و نه آن دامنهاي منزهي كه ما را در ميان خود پرورانده است.

اين دماغهاي با حميت و انسانهاي عزيز اجازه نمي دهند كه گردن جوانمردان و آزادگان اجتماع در زير طاعت و فرمان فرومايگان و بي اصالتهاي اين امت خم شود».

آيا با اين منطق سازش دارد كه ما به آن حضرت و ياران عزيزش نسبت خواري و ذلت بدهيم، اگر حسين (ع) مي خواست بانوي قهرمان كربلا يعني زينب خوار گردد، در برابر يزيد تسليم مي شد و با او بيعت مي نمود، ولي فرزند پيغمبر نه تنها براي نجات خواهر بزرگ خود از خواري بلكه براي نجات اسلام و انسان از ذلت و ننگ آن فداكاري عجيب و فوق طاقت بشري را انجام داد آري گاهي سرگذشت آزادمردان جهان و عزيزان اسلام را در مجالس سوگواري اينگونه ياد مي كنند و گاهي هم هدف بزرگ و جهاني حسين بن علي عليه السلام را از نهضت تا آنجا دچار تحريف و دگرگوني مي سازند كه آن سلاله ي نبوت و ياران پاك او را كه برگزيدگان خدا بودند «فدائي امت گنه كار!!!» معرفي مي نمايند و مقصد اصلي آن بزرگوار را تنها شفاعت افراد آلوده و گناهكار در قيامت مي دانند!!! آيا اين كشنده نيست؟!حادثه ي خونين نينوا و هدف آسماني و انساني سالار شهيدان كه با دست


حكومت يزيد بن معاويه دچار تحريف نگرديده بوسيله ي جمعي از دوستان نادان آن حضرت (كه خوشبختانه تعداد آنها زياد نيست) اينگونه دچار دگرگوني و تحريف گردد!؟

يا قابل قبول است كه ما مقصد اصلي جگرگوشه ي پيغمبر و آن حجت خدا و امام معصوم و جوانان و ياران پاك او را در همين خلاصه كنيم كه جمعي از بوالهوسان و بندگان هوي و شهوت هر عملي را كه خواستند انجام دهند و هر گناهي را كه اراده كردند مرتكب گردند و با اينحال آسوده خاطر باشند كه حسين خود و جوانان خود را قرباني و فداي آنها ساخت؟!

آيا اين گنه كاران آنقدر عزيزند كه عزيزترين انسانهاي امت بايد فداي آنها گردد اشتباه نشود ما عظمت معنوي حسين (ع) و قرب و منزلت خاصي كه آن بزرگوار در پيشگاه آفريدگار بزرگ جهان دارد و مقام شفاعت عظمائي كه خداوند به آن حضرت در قيامت عنايت فرموده انكار نمي كنيم، اما مي گوئيم اينكه ما هدف مقدس سلاله ي نبوت را از آن همه فداكاري و تحمل مصائب تنها در اين خلاصه كنيم كه آن حضرت در قيامت از گناهكاران امت شفاعت نمايد بسيار جفا و جاهلانه است. حسين بن علي (ع) خود بارها درباره ي مقصد و هدف اصلي خويش سخن گفت اما حتي در يك مورد هم خود را فدائي امت معرفي نكرد و مقصود عالي خويش را تنها شفاعت جمعي از گنهكاران بيان نفرمود.

اين اعتقاد (فداي گنه كاران شدن) ساليان درازي است كه در بين نصاري نسبت به عيسي بن مريم رواج دارد و آنها هستند كه با صراحت


مي گويند و مي نويسند كه آن پيامبر بزرگ الهي فداي پيروان خود شد و تنها براي نجات آنها از گناه در پيشگاه پدر!!! جان خود را از دست داد!!!

اين اعتقاد آنها است كه درباره ي عيسي مسيح دارند، ولي شايسته ي اسلام و اين مكتب زنده و علمي نيست كه پيروان آن نسبت به يكي از رهبران بزرگ خويش چنين اعتقاد غير منطقي را دارا باشند.

اين عقيده ي سخيف تا جائي شايع گرديد كه جمعي از نويسندگان غربي (مانند مسيوماربين آلماني) تصور كرده اند كه اين يك اصل اسلامي است و شيعيان همگي بدان معتقدند.

نامبرده مي نويسد «... همانا كه ما مي گوئيم عيسي متحمل زحمات و مشقات زيادي شد تا گناهان بر پيروانش بخشوده شود مسلمانان هم در حق حسين مي گويند...» ما بايد هدف عالي و بزرگ فرزند علي عليه السلام را از نهضت در گفتارها و خطبه هاي آن حضرت جستجو كنيم مگر نه اينست كه آن بزرگوار در روز عاشوراء در ميان آتش و خون در گرماگرم ضربات شمشيرها و نيزه ها مي فرمود:



ان كان دين محمد (ص) لم يستقم

الا به قتلي فيا سيوف خذيني



يعني اگر دين محمد و آئين آسماني او برجا نمي ماند مگر با كشته شدنم پس اي شمشيرها! بر بدنم كارگر شويد و مرا در برگيريد».

حسين بن علي (ع) و ياران پاك او كشته شدند و زنان و فرزندان


آن حضرت به اسارت رفتند تا آنكه نام خدا زنده بماند، عدالت و حق پيروز گردد زحمات انبياء و فرستادگان بزرگ الهي فراموش نشود، فداكاريهائي كه در راه حقيقت و فضيلت در طول تاريخ انجام شده بود پايمال نگردد با ظلم و تباهي و فساد مبارزه شود براي آنكه امت به ذلت و بردگي عادت نكند و بالاخره براي آنكه دودمان كثيف بني اميه همه چيز را بازيچه دست خود و حكومت خويش قرار ندهند اينها هدفهاي عالي و انساني حسين است، اينها همان مسائلي است كه سالار شهيدان باره ها خود از آنها سخن گفت گاهي مي فرمود:

«الا ترون الي الحق لا يعمل به و الي الباطل لا يتنهي عنه... فاني لا اري الموت الا سعادة والحيوة مع الظالمين الا برما.

و زماني مي گفت

اني احب الأمر بالمعروف و انكر المنكر.

و يا در وصيت نامه ي خود به محمد حنفيه نوشت:

«و اني لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي صلي اللَّه عليه و آله اريد أن آمر بالمعروف و انهي عن المنكر.

و يا در برابر فرماندار مدينه مي فرمود:

«... و يزيد رجل فاسق شارب الخمر، قاتل النفس المحرمة، معلق بالفسق و مثلي لا يبايع مثله».

و يا آنكه در برابر پيشنهاد لعنتي مروان بن حكم (كه آنحضرت را به تسليم در برابر پسر معاويه توصيه مي نمود) مي فرمود:


«... و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد».

اينها هدفهاي عالي حسين است كه خود درباره ي آنها سخن گفت يعني مبارزه با ستم، تسليم نشدن در برابر بيدادگري مانند يزيد، امر به معروف و نهي از منكر نمودن- همان منكري كه اجتماع اسلامي به آن دچار گرديده بود يعني انحراف در حكومت اسلامي- زنده كردن حق و نابود ساختن باطل، حمايت از اسلام و نجات آن از سقوط، اصلاح امت و دادرسي از آن، اينها است آن هدفهاي مقدسي كه فرزند اميرالمؤمنين (ع) بخاطر آنها قيام كرد و بايد اين مقاصد انساني و اسلامي به دوستان آن حضرت تفهيم شود، بايد آنها بدانند كه حسين بن علي (ع) چرا كشته شد و بخاطر چه هدفهائي آن مصائب فوق طاقت بشري را تحمل كرد تا هر چه بيشتر در راه زنده كردن آن اهداف بزرگ كوشش نمايند امام صادق (ع) هنگامي كه درباره ي مقصد اصلي و آسماني حضرت حسين (ع) سخن مي گويد و موقعيت ننگين و آلوده ي دشمنان آن حضرت را در برابر آن بزرگوار شرح مي دهد. به خداوند چنين عرضه مي دارد:

«... و بذل مهجته فيك ليستقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة و قد توارز عليه من غرته الدنيا و باع حظه بالارذل الادني و شري آخرته بالثمن الاو كس و تغطرس و تردي في فواه و اسخطك و اسخط نبيّك و اطاع من عبادك اهل الشقاق والنفاق و حملة الاوزار المستوجبين النار [1] .


يعني خدايا حسين خون خود را در راه تو داد تا بندگان تو را از جهالت نجات بخشد و از سرگرداني ضلالت و گمراهي برهاند. كساني به دشمني با او برخاستند كه دنيا سخت آنها را فريفته بود و نصيب بي پايان آخرت را به متاع پست اين جهان با بهائي بسيار ناقص فروختند، آنها تكبر ورزيدند و در هواهاي خود غوطه ور شدند و به پستي رسيدند، آنها ترا و پيامبر ترا به غضب درآوردند و از منافقين و فريبكاران اطاعت كردند. آنهائي كه گناه امت اسلامي بر گردن آنان است و مستحق عذاب و آتش غضب تو هستند».

در اين گفتار امام ششم (ع) هدف مقدس حسين بن علي را آشكارا شرح مي دهد و مقصد اصلي از آن نهضت را با صراحت بيان مي كند ولي آن هدف از نظر امام صادق (ع) تنها «فدائي امت گهنكار بودن» و شفاعت از آنان در قيامت نيست بلكه نجات دنياي انسانيت است از جهالت، ناداني، بي خبري گمراهي، سرگرداني، ضلالت.

آري حسين (ع) بخوبي مي دانست كه تنها مردم بي خبر و نادانند كه آلت دست حكومتهاي بيدادگر و ستمكار واقع مي شوند. اين مردم سرگردان و گمراهند كه حكومت هاي فاسد در راه رسيدن به خواسته هاي شيطاني و جهنمي خود از گرده ي آنها بار مي كشند.

خون حسين (ع) ريخته شد و نهضت مقدس او انجام گرديد تا آن عباد گمراه، آن اجتماع سرگردان، آن ملت نادان و بي خبر از آن وضع دردناك خلاصي يابد، تا امت بصيرت پيدا كند و دانا شود، از گمراهي و


ضلالت نجات يابد تا بداند چه مي كند و به كجا مي رود، به چه كسي بار مي دهد و نيروي انساني خود را در اختيار چه قدرتي مي گذارد. آري اينها است آن هدفهائي كه امام صادق (ع) مي گويد خون حسين (ع) بخاطر اين هدفها ريخته شد «ليستقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة» و بايد دوستان آن حضرت به اين هدفها آشنا گردند و براي رسيدن به آنها كوشش كنند.


پاورقي

[1] مصباح المتهجدين شيخ طوسي صفحه‏ي 552 چاپ سنگي تهران سال 1338.