بازگشت

خطابه ي امام يا صاعقه اي مرگبار بر يزيد


حضرت سجاد امام زين العابدين (ع) هنگامي كه بر فراز منبر قرار گرفت پس از حمد و ثناي خداوند اينگونه شروع به سخن كرد:

«ايهاالناس! اعطينا ستاً و فضلنا بسبع اعطينا العلم والحلم والسماحة والفصاحة والشجاعة والمحبة في قلوب المؤمنين و فضلنا بان منا النبي المختار محمد (ص) و منا الصديق و منا الطيار و منا اسداللَّه و اسد رسوله و منا سبطا هذه الامة من عرفني فقد عرفني و من لم يعرفني انبأته بحسبي و نسبي.

مردم شام! خداوند ما را به علم و حلم و سماحت و فصاحت و شجاعت برتري داد و دلهاي مؤمنين را از محبت ما پر ساخت و ما را به پيغمبر مختار و علي بن ابي طالب و جعفر طيار و حمزه و دو فرزندان پيغمبر حسن و حسين فضيلت داد، هر كس مرا مي شناسد به شناست و آنكه مرا نمي شناسد اكنون من او را به حسب و نسب خويش آگاه مي سازم.

«ايهاالناس انا بن مكة و مني، انا بن زمزم والصفا... انا بن من اوحي اليه الجليل ما اوحي، انا بن محمد المصطفي، انا بن علي المرتضي.... انا بن صالح المؤمنين و وارث النبيين و قامع الملحدين.... انا بن فاطمة الزهراء انا بن سيدة النساء انا بن خديجة الكبري.


من فرزند مكه و منا هستم، من فرزند زمزم و صفا هستم، من فرزند آن كسي هستم كه خداود به او وحي فرستاد، من فرزند محمد مصطفي هستم، من فرزند علي مرتضي هستم، من فرزند صالح مؤمنين و وارث پيامبرانم، من فرزند كسي هستم كه ملحدين را ريشه كن ساخت من فرزند دختر پيغمبر، من زاده ي بهترين زنانم، من زاده ي خديجه كبرايم».

در اينجا كه امام (ع) افكار مردم را كاملا به سوي خويش و دودمانش توجه داد و حسب و نسب خويش را كه (حكومت دمشق مي خواست بر مردم شام پوشيده بماند) آشكارا روشن ساخت دامنه ي سخن را به فاجعه ي خونين طف كشانده و فرمود:

«انا ابن المقتول ظلماً انا ابن المجزوز الرأس من القفلا انا ابن العطشان حتي قضي، انا ابن طريح كربلا، انا ابن مسلوب العمامة والرداء انا ابن من بكت عليه ملائكة السماء... انا ابن من رأسه علي السنان يهدي، انا ابن من حرمه من العراق الي الشام تسبي [1] .

من فرزند آن كسي هستم كه او را به ستم كشتند، من فرزند كسي هستم كه سر او را از قفا بريدند، من فرزند كسي هستم كه او را تشنه كشتند، من زاده ي كسي هستم كه پس از كشتن بدن او را بر زمين افكندند و او را دفن نكردند، من فرزند آن كسي هستم كه لباس او را به غارت بردند، من زاده ي آن شهيدي هستم كه فرشتگان آسمان بر او گريه كردند، من زاده ي آن كس هستم كه سر او را بر بالاي نيزه نمودند، من فرزند كسي هستم كه


زنان و كودكان او را از عراق تا شام به اسارت آوردند».

امام سجاد (ع) همچنان به سخن ادامه داد و جنايات شرمگين و تكان دهنده اي كه حكومت يزيد در سرزمين كربلا آنرا انجام داه بود در آن مجلس برشمرد و پرده از روي اعمال كثيف و ضدانساني فرزند معاويه برداشت.


پاورقي

[1] ناسخ التواريخ حالت سيدالشهد ج 3 صفحه‏ي 163 چاپ جديد.