بازگشت

پايان يك مسئوليت و آغاز مسئوليتي ديگر


در اينجا قسمت دوم كتاب پايان رسيد، در اين قسمت ما با شواهد زنده و غير قابل انكار نشان داديم كه فرزند پيغمبر (ص) از ابتدا داراي هدفي مشخص و سياستي معين بوده است و بخوبي از پايان كار آگاهي داشت.

در اين قسمت روشن ساختيم كه زاده ي اميرالمؤمنين (ع) همه ي كارهائي كه در طول راه انجام داد و تمام گفتارها و خطبه هائي كه ايراد فرمود همه و همه در تعقيب از همان سياست و براي رسيدن بهمان هدف بوده است، حسين (ع) آنچنان سياست نهضت خويش را دقيق و صحيح طرح كرده بود كه راستي عاليتر و براي رسيدن به آن اهداف بزرگ و جهاني طرحي بهتر از آن امكان ناپذير بود اما با اينحال اين يك حقيقت


است كه اگر طرحهاي نهضت تنها براي شهادت و تا عصر عاشورا پايان مي يافت پيروزي يزيد قطعي و حتمي بود و امكان يك بهره برداري وسيع از آن قيام خونين وجود نداشت زيرا فرزند معاويه در يك بيابان خشك كاروان سلاله ي نبوت و خلاصه ي خاندان وحي را محاصره نموده و با انجام شرمگين ترين جنايت، آن حضرت و ياران وي را به قتل رساند.

اين حادثه هر چند بسيار بزرگ و جانسوز بود، ولي براي حكومت شام امكان داشت كه با استفاده از دستگاه وسيع تبليغاتي خويش و نيروهائي كه آن روز در اختيار داشت به آساني آنرا تحريف نموده و يكباره آنرا قلب ماهيت سازد، چنانكه ستمگران و جباران توانستند در طلوع تاريخ بسياري از حوادث بزرگ و اصيل را دچار چنين سرنوشت شومي سازند.

حسين بن علي (ع) هر چند در روز شهادت خود سخن گفت سخناني كه تا اعماق جان هر انساني اثر مي گذارد- و در آن اهداف بزرگ و آسماني خويش را براي مردم كوفه و جهانيان روشن ساخت، از فساد حكومت و ماهيت شيطاني آن پرده برداشت، آينده ي شوم و خطرناك امت را آشكارا بيان نمود، اما فرزند معاويه به سادگي و آساني مي توانست اين نداهاي جانبخش را در همان سرزمين «مانند صاحب صدا» مدفون سازد و اجازه ندهد تا بگوش ديگران برسد و از اين راه خون پاكترين سلاله نبوت و شيرمردان فضيلت را يكباره پايمال سازد.

اينجاست كه ما مي گوئيم اگر نقشه حسين تنها تا كربلا پايان مي يافت


و براي بهره برداري از آن ديگر طرحي وجود نداشت طبعاً اين فداكاري ها در برابر قدرت و امكانات وسيع حكومتي كه از منبر و محراب گرفته تا اقتصاد و ارتش همه را در اختيار داشت يكباره بي اثر بود اما حسين (ع) خليفةاللَّه است، مردي كه از روز اول به تمام جوانب كار مي انديشد و پايان امر بر وي روشن است طبعاً اين چنين انساني بيدار با ديد خدائي خود براي بهره برداري از آن قيام بزرگ هم بي نقشه نيست، فرزند پيغمبر براي به ثمر رساندن نهضت مقدس خويش طرحي بهت انگيز و موثر دارد كه بايد با دست كاروان اسيران يعني همان زنان، و كودكان كه در چنگال اهرمنان گرفتارند. اجراء گردد.

آنهائي كه هنگام حركت از مكه امام درباره ي آنان فرموده بود:

«ان اللَّه شاء أن يريهن سبايا- خداوند مي خواهد اين زنان را اسير به بيند»، اكنون سر اسارت آنان روشن مي گردد و حقايق آشكار مي شود، ما به خواست خداوند در قسمت سوم اين كتاب درباره ي نقش اسراء بحث مي كنم و نشان خواهيم داد كه چگونه آن كاروان پيروز وظيفه ي بزرگ و مقدس خويش را به عالي ترين صورت انجام داد و چگونه توانست موج بنيان كن انقلاب را تا سرزمين شام برساند و از اين راه پايه هاي حكومت دودمان بوسفيان را سخت متزلزل و لرزان سازد.