بازگشت

ديده اي كه فاصله ي زمان را مي شكافد


حكومت خونخوار بوسفيانيان كه اكنون از قتل و كشتار و خونريزي شريفترين انسانهاي عصر خويش فارغ گشت مي خواهد هيچ نشانه اي از آنها براي نسلهاي آينده بر جاي نماند تا ديگر اين قيام خونين براي آيندگان به صورت مكتبي الهام بخش زنده نماند و از اينجا است كه دستور مي دهد تا بر بدنهاي پاك آن آزاد مردان امت اسب بتازند!!! تا از اين راه اثري از آنان بر جاي نماند و خاطره هاي آنها براي هميشه فراموش گردد!. اما آنها نمي دانند كه حسين (ع) چراغ فروزان الهي است و اين چراغ


هيچگاه خاموش شدني نيست.

«يريدون ان يطفؤا نوراللَّه بافواههم و يأبي اللَّه الا ان يتم نوره و لو كره الكافرون» [1] .

آيا ممكن است انسانيت و تاريخ بشر اين حادثه ي بزرگ و نهضت عظيم را فراموش كند؟! آيا امكان پذير است كه گذشت روزگار اين فاجعه ي خونين را كهنه سازد و يا آن را از ياد ببرد؟!

فرزند معاويه آنچنان به غلط سرمست و مغرور بود كه تصور مي كرد ديگر كارها تمام شده و خاطره ي خاندان وحي براي هميشه محو گرديده است!!! بغض و عداوت موروثي شديدي كه آن بي اصالت رسوا نسبت به دودمان پيغمبر داشت وي را تا آن حد نابينا و كور ساخته بود كه نمي توانست آيندي پر افتخار و عزت بي مانند حسين (ع) را بنگرد اما در همان شرائط سخت و طوفاني دختر اميرالمؤمنين زينب با ديدي كه فاصله ي زمان را مي شكافد آنچنان آينده ي آن سرزمين و جلوه هاي عظمت حسين (ع) را در آن مي بيند كه با قاطعيت تمام درباره ي آن سخن مي گويد.

مورخين بزرگ نگاشته اند هنگامي كه كاروان اسير حسين (ع) را در روز يازدهم از قتلگاه امام عبور دادند حضرت سجاد زين العابدين (ع) منظره ي دل خراش پيكر شريف را از نزديك ديدار نمود و سخت منقلب گرديد، در آنجا زينب نزد برادر زاده خويش آمد و عرضه داشت:

«.. لا يجز عنك ما تري فواللَّه ان ذلك لعهد من رسول اللَّه (ص)


الي جدك و ابيك و عمك و لقد اخذ اللَّه ميثاق اناس من هذه الاُمة لا تعرفهم فراعنة اهل الارض و هم معروفون في اهل السموات انهم يجمعون هذه الاعضاء المتفرقة فيوار ونها و هذه الجسوم المفرجة و ينصبون لهذا الطف علما لقبر ابيك سيدالشهداء (ع) لا يدرس اثره و لا يعفو رسمه علي كرور الليالي والايام و ليجتهدن ائمة الكفر و اشياع الضلالة في محوه و تطميسه فلايز داد اثره الا ظهوراً و امره الا علواً [2] .

يعني اين منظره ي دلخراش شما را بي تاب نكند، خداوند جمعي از اين امت را خواهد فرستاد كه ستمگران زمين آنها را نمي شناسند ولي فرشتگان آسمان با آنها آشنا هستند، آنها اين بدنهاي پاره پاره را جمع مي كنند و آنها را دفن مي سازند و بر اين زمين نشانه اي براي قبر سيدالشهداء نصب مي كنند كه اثر آن محو نخواهد شد و گذشت تاريخ آنرا كهنه نخواهد ساخت و هر چند كه جباران و پيروان ضلالت براي نابودي آن كوشش كنند بر عظمت و شوكت آن افزوده خواهد گشت».

در اينجا دختر اميرالمؤمنين (ع) كه اكنون در اسارت يك حكومت ديكتاتور است درباره ي آينده ي كربلا سخن مي گويد و از اينهمه عظمت و شكوهي كه قبر مطهر حسين اكنون دارد و قبله گاه آزاد مردان جهان در طول تاريخ بوده و تا پايان هم خواهد بود در آنروز خبر مي هد، در آن روزي كه ظواهر كار خلاف آنرا نشان مي داد!.


آري اين سخن زينب و ديد او درباره نهضت و ثمرات شيرين آن در آينده است! و آينده هم بخوبي نشان داد كه دختر علي (ع) بيهوده سخن نگفت، اين يك حقيقتي است كه هر قدر گذشت زمان بر حادثه ي كربلا بيشتر مي شود عظمت، جلالت و قداست آن افزونتر و آشكارتر مي گردد!!!

و اين عجيب است كه گويا نهضت حسين (ع) از اين نظر بر خلاف همه ي حوادث و پيش آمدهاي است زيرا حوادث مهم درست همانند سنگي است كه در داخل حوض وسيعي سقوط كند، اين سنگ با سقوط خود طبعاً موجي در آب ايجاد مي كند، ولي اين موج تنها در محل سقوط شديد است اما هر قدر كه به عقب مي رود آرام تر مي گردد تا جائيكه اگر وسعت حوض بسيار باشد ديگر در اواخر آن از موج اثري ديده نمي شود، حوادث و پيش آمدهاي بزرگ همينگونه است يعني در آن هنگام كه انجام شد و يا حداكثر در همان ماه يا سال موجي از خود در افكار ايجاد مي كند اما هر قدر دامنه ي تاريخ پهن تر شود و از زمان آن حادثه بيشتر بگذرد بيشتر به دست فراموشي سپرده گشته و خاطره ي آن كهنه مي گردد، ولي حادثه ي خونين طف به عكس اين قاعده ي طبيعي است يعني در آنروزي كه اين قيام خدائي انجام شد موج آن در افكار بسيار كوتاه و نامحسوس بود، اما هر قدر بر تاريخ وقوع آن بيشتر گذشت عكس العمل آن شديدتر و موج آن عظيم تر گرديد تا جائي كه امروز كمتر كسي در جهان يافت مي شود كه با تاريخ اقوام و ملل ديگر سر و كاري داشته باشد و با اينحال از حادثه ي كربلا و نهضت حسين (ع) چيزي نداند و به آن با نظر اعجاب و تحسين ننگرد.


موجي كه قيام خونين حسين (ع) بوجود آورد آنچنان فاصله هاي قرون و اعصار را شگافت و جهانگير شد كه شخصيتهاي بزرگي همانند «گاندي» هنگامي كه مردم هند را براي كتب آزادي و استقلال دعوت مي كند بر نداي آسماني حسين عليه السلام كه مي فرمود: «.... فكونوا احراراً في دنياكم» تكيه كرده و ملت زجر كشيده و استعمار شده ي خويش را به پذيرش آن ندا مي خواند و ما به خواست خداوند در پايان كتاب، نهضت حسين (ع) را از نظر دانشمندان بزرگ و آزادي خواهان مشهور جهان مورد بحث قرار خواهيم داد و عكس العمل جهاني اين قيام را بطور فشرده يادآور خواهيم گشت.


پاورقي

[1] سوره توبه آيه‏ي 32.

[2] نفس المهموم صفحه‏ي 242 چاپ تهران.