بازگشت

خير انديشيها و مصلحت بينيها


حسين بن علي (ع) با يك جهان عزم و اراده با ياران خود از مكه به جانب كوفه حركت فرمود. در بين راه برخوردهاي فراواني و مكالمات بسياري داشت، اما آنچه كه در همه ي اين برخوردها ديگران به حسين (ع) مي گفتند پند و اندرز و مصلحت انديشي بود!!! تا آن بزرگوار را از سفر عراق باز دارند ولي پاسخي كه فرزند فاطمه (ع) به آنان مي داد در چند جمله خلاصه مي شد: «من بايد بسوي عراق بروم، مأموريت من خدائي است و از پايان كار هم به خوبي آگاهم».

حسين (ع) اين پاسخ را به همگان داد، به طرماح، به فرزدق، به اباهره ي كوفي، به مرد عراقي و به تمام كساني كه آن حضرت را از سفر بسوي كوفه بر حذر مي داشتند و آن بزرگوار را از كشته شدن مي ترساندند.