بازگشت

بازهم حسين از هدف سخن مي گويد


يكي از موارد روشني كه باز حسين بن علي عليهماالسلام با صراحت از هدف خود سخن گفت و پايان كار خويش را آشكارا بيان داشت هنگام وداع آن حضرت با قبر پيغمبر (ص) است در آنجا مي گويد.


«يا رسول اللَّه بابي أنت و اُمي لقد خرجت من جوارك كرها و فرق بيني و بينك و اُخذت بالعنف قهراً أن ابايع يزيد بن معاوية شارب الخمور و راكب الفجور فان فعلت كفرت و ان ابيت قتلت فها أنا خارج من جوارك علي الكره فعليك مني السلام يا رسول اللَّه [1] .

يعني اي رسول خدا پدر و مادرم فداي شما باد، من از نزد تو جبراً خارج مي گردم،بين من و تو جدائي افكندند و مرا در فشار گذاردند كه با يزيد بن معاويه بيعت نمايم همان يزيدي كه خمر مي نوشد و انواع گناهان را مرتكب مي شود، اگر بپذيرم و در برابر وي تسليم گردم در اين صورت كفر ورزيدم و اگر بيعت نكنم مرا بقتل مي رسانند اكنون با كراهت از نزد تو بيرون مي روم و از مدينه خارج مي گردم و با حضرتت وداع مي كنم»

در اين گفتار كوتاه حسين (ع) ابتدا از فرزند معاويه سخت نكوهش مي كند و انحرافات و ناپاكي هاي وي را برميشمرد و آنگاه مي گويد مرا به بيعت با چنين فردي جبراً دعوت مي كنند!!! ولي عجيب تر از همه اين كه مي فرمايد «اگر با يزيد بيعت كنم كفر ورزيدم و از اسلام خارج شدم!

حسين (ع) در اينجا تسليم در برابر يزيد را كفر مي شمرد و آن را خروج از اسلام مي داند و سپس عكس العمل مخالفت با آن ديكتاتور و جبار را هم آشكارا بيان كرده و مي گويد «اگر بيعت نكنم كشته مي شوم» با اين حساب براي آن حضرت در هيچ قسمت نقطه ي ابهامي وجود ندارد،


هم هدف وي مشخص است و هم در مخالفت با يزيد اراده ي خلل ناپذير دارد و هم بخوبي مي داند كه بيعت نكردن با آن سفاك و خونخوار سرانجام شهادت را براي وي به بار خواهد آورد، فرزند اميرالمؤمنين با اين واقع بيني خاص كه نسبت به اطراف و جوانب كار دارد، كاروان خود را از مدينه بسوي مكه حركت داد و هنگام خروج از آن، آيه اي را تلاوت كرد كه خداوند آن را از موسي بن عمران هنگام بيرون رفتن وي از مصر براي نجات از حكومت فرعون نقل مي كند:

«و خرج منها خائفاً يترقب قال رب نجني من القوم الظالمين [2] .

يعني موسي از مصر بيرون رفت در حاليكه از حكومت فرعون ترسناك بود و خوف داشت از آنكه او را تعقيب كنند و مي گفت پروردگارا مرا از اين مردم ستمگر نجات ببخش [3] .

حسين (ع) از مدينه خارج گرديد و با كاروان خود در راهي قرار گرفت كه به مكه منتهي مي گشت، ياران وي گفتند يابن رسول اللَّه از اين راه روبرگردانيم و مانند عبداللَّه بن زبير از بيراهه برويم آن بزرگوار كه با اراده و تصميم بسوي مقصدي مشخص مي رود در پاسخ فرمود:

«لا واللَّه لا افارقه حتي يقضي اللَّه ما هو قاض يعني نه بخدا قسم از اين راه بيرون نمي روم تا خداي آنچه كه بخواهد حكم فرمايد»


آنگاه خطاب به آنها چنين اضافه كرد «از اينكه آنها به تعقيب از شما بيرون آيند بيمناكيد؟ گفتند آري. فرمود من بيم دارم كه دست برداشتن از اين راه فرار از مرگ باشد» [4] .

حسين (ع) با ياران خود پس از شش روز طي طريق سوم ماه شعبان وارد مكه گرديد و در آنحال آيه اي را تلاوت مي فرمود كه پروردگار در آن ورود موسي بن عمران را به مدائن و مناجات وي را با خداوند نقل مي كند «فلما توجه تلقاء مدين قال عسي ربي ان يهديني سواء السبيل [5] .


پاورقي

[1] ناسخ التواريخ حالات سيدالشهداء صفحه‏ي 161 چاپ تهران.

[2] کامل ابن‏اثير ج 4 صفحه‏ي 6 چاپ مصر سال 1303.

[3] سوره قصص آيه 20.

[4] ناسخ التواريخ حالات سيدالشهداء (ع) صفحه‏ي 162 چاپ تهران.

[5] سوره قصص آيه‏ي 22.