بازگشت

سياست خاص نهضت حسين


اكنون كه از بررسي فصلهاي گذشته فارغ شديم مي خواهيم سياست خاصي كه فرزند اميرالمؤمنين عليهماالسلام از ابتداي نهضت تا پايان كار، همواره آنرا مورد نظر و توجه داشت. مورد مطالعه قرار دهيم تا بدانيم چگونه آن بزرگوار و در چه شرائطي قيام آسماني خويش را انجام داد تا توانست با موفقيت كامل آن را به ثمر برساند و از آن (در راه تأمين هدفهاي اسلامي و انساني خود) بهره بردارد؟

حضرت حسين عليه السلام بخوبي ميداند حكومت بني اميه كه اكنون يزيد در رأس آن قرار گرفته آنچنان «تسمه از گرده ي» مردم كشيده است كه اينك با نهايت قدرت بر سراسر كشور مسلط است و كسي را ياراي كمترين عرض وجود و مخالف با آن حكومت نيست، شرائطي كه از اقتصاد و نيروي نظامي گرفته تا دستگاههاي وسيع تبليغاتي و منبر و محراب همگي در اختيار و استخدام فرزند معاويه قرار دارد در آن اوضاع چگونه و از كجا بايد فرزند پيغمبر قيام خدائي خود را آغاز كند تا بتواند با


نقشه ي صحيح و حساب شده تا پايان كار آن را رهبري كرده و به ثمر برساند؟.

نهضتي كه به وسيله ي حضرت حسين عليه السلام به منظور حفظ موجوديت اسلام و قرآن و در هم ريختن شالوده ي حكومت بني اميه و اساس ظلم و بيدادگري و استبداد انجام شد، مي بايست آنچنان حساب شده و حكيمانه باشد كه اثر معنوي آن تمام قدرت هاي افسانه اي و منابع نيروئي را كه آن روز در اختيار حكومت آل اميه قرار داشت به سختي خنثي سازد و آنها را از خاصيت ساقط نمايد.

آري حضرت حسين بن علي در چنان شرائط مي خواهد قيام كند قيامي كه بتوان نيروي معنوي آن دژهاي نفوذناپذير حكومت بوسفيانيان را درهم شكند و هدفهاي اصلي و اساسي آن بزرگوار را تأمين نمايد!!

خوشبختانه آن طرح لازم ريخته شد و نقشه آسماني قيام آماده گرديد، طرحي بهت انگيز كه اگر همه ي افكار جهان در يك جا فشرده مي شد و مي خواست براي رهبري و به ثمر رساندن نهضتي در شرائط حساس آن روز بهتر از آن نقشه طرح كند قطعاً امكان ناپذير بود.

من معتقدم كه حضرت حسين عليه السلام از هنگام حركت از مدينه تا پايان نهضت و همچنين خاندان پيروز او از هنگام اسارت تا زمان مراجعتشان به يثرب هيچ عملي را بدون حساب و بطور اتفاق و تصادف انجام نداده اند، ما مي گوئيم آن بزرگوار براي رسيدن به آرمانهاي خدائي و انساني خود و به ثمر رساندن آن نهضت مقدس نقشه و سياست خاصي داشت كه از هنگام


حركت از مدينه تا زمان برگشت آن خاندان وحي به همان نقطه هر عمل و سخني كه به وسيله ي آن حضرت و يا خواهران و زنان و فرزندان وي انجام مي شد و ايراد مي گرديد همگي پيرامون همان نقشه و بر محور سياست مشخص بوده است.

اكنون بخواست خداوند ما اين حوادث را مورد تحقيق قرار مي دهيم، ولي بايد در نظر داشت كه مقصود ما دراين بخش (همانند بخش اول) شرح همه ي حوادث و پيش آمدهائي كه در اين باره به وقوع پيوست نيست، ما نمي خواهيم «مقتل» بنويسيم و يا «وقايع نگاري» كنيم، هدف ما در اينجا تنها شرح سياست خاص نهضت حسين عليه السلام و نگاشتن آن قسمت از گفتارها و خطبه ها و بيانات آن حضرت است كه در حدود هدف كتاب بوده در روشن ساختن مقصود اصلي نهضت داراي نقشي مستقيم باشد. اينك بحث ما در اين باره.