بازگشت

نهضت هايي كه از حادثه ي كربلا الهام گرفت


سومين اثر عميق و مهمي كه واقعه طف آنرا بوجود آورد نهضتهاي


اصيلي است كه با الهام از آن واقعه انجام شد، اين قيامهاي خونين كه تقريباً رهبري همه آنها را سادات و بني هاشم برعهده داشتند خود يكي از ثمرات شيريني است كه فداكاريهاي بي دريغ حسين عليه السلام و ياران عزيزش آنرا ببار آورد زيرا تا آنروز هر چند جنگهاي فراواني در اسلام بوقوع پيوسته بود (همانند نبرد علي و فرزندش حسن عليهماالسلام) كه در آنها مردان اصيل و آزاده ي اسلام سخت با ستمكاران و فرصت طلبان پيكار كردند و فداكاريهاي بسياري انجام دادند اما آن جنگها همگي بصورت برخورد حكومتي با حكومت ديگر بود و هر دو طرف از امكانات «دو قدرت» برخوردار بودند، از جنبه ي نفرات و سلاح گرفته تا آذوقه و اقتصاد هر دو جبهه داراي شرائط مساوي و يا قدري ضعيفتر بودند، اما واقعه كربلا اينگونه نبود، در آنجا قدرت» تنها در يكطرف بود و حكومتي در برابر حكومت قرار نداشت. در آنجا دو طرف نه تنها داراي شرائط مساوي نبودند بلكه از نظر امكانات و نيرو درست در دو قطب مخالف بوده اند، در حادثه ي نينوا يك طرف پيكار يزيد است كه در راس قدرت قرار دارد و از همه ي امكانات و عوامل مادي بطور وسيع و بي سابقه اي برخوردار است اما طرف ديگر يعني جبهه ي حسين عليه السلام نه قدرت دارد و نه حكومت بله تنها جمعي آزاد مردان خدا ساخته و شريف بودند كه تعدادشان از صد نفر تجاوز نمي كند، و اينان (به عكس رقيب خود) دستهاي پر از فضيلتشان از همه ي امكانات مادي تهي است! نه اسلحه ي كافي دارند و نه وسيله سواري و حتي نه آب و نه نان اما با اينحال


نشان دادند كه در حكومت جباران و ستمگران- آنجائي كه براي عدالت و آزادي، فضيلت و شرف ارزشي نيست مرگ شرافتمندانه به مراتب از زندگي ننگين و سازش با آنها بهتر است.

آري اينگونه پيكار و جنگ با اين شرائط كاملا متفاوت تا آنروز سابقه نداشت و براي اولين بار اين حسين و ياران آزاده ي وي بودند كه نشان دادند ممكن است جمعي كوچك و نفراتي محدود بدون داشتن هيچگونه امكانات مادي در يك محيط خفقان آور و در حكومت بيدادگران نعره هاي حق طلبانه خويش را از دل بر كشند و بخاطر هدفهاي خدائي و انساني با دستي خالي پيكار كنند هر چند در آن راه جان خود را از كف بدهند اما چون بر خدا و حق تكيه دارند پيروز گردند.

آري از اينجا است كه ما تنها قيام خونين حسين عليه السلام (نه جنگهاي اصيل گذشته) را الهام بخش آن نهضتهاي كوچك- ما اصيل و پر ثمر- مي شمريم كه بوسيله بني هاشم و سادات در برابر حكومتهاي غاصب بوجود مي آمد و ترديدي نيست كه نقش همان قيامها و جنبشها- با حجم كوچكشان- در حفظ موجوديت اسلام و قوانين عدالت گستر آن بسيار حياتي و حساس بوده است زيرا ترديدي نيست كه اگر دوران حكومت زمامداران بعد با نهايت آرامش و بدون دردسر مي گذشت بدون شك آنها كه نه با اسلام رابطه ي گرمي و نه با ملت پيوندي داشتند كمتر احساس احتياج مي كردند كه به مقررات اسلامي و حفظ شئون ديني تظاهر كنند و از ستم بمردم بپرهيزند اما آن جنبش ها و قيامهاي مسلحانه اي كه بوسيله ي


سادات و بني هاشم انجام مي گرديد آنهم توأم با محبوبيت خاصي كه خاندان پيغمبر عليهم السلام بعد از حادثه ي كربلا بدست آورده بودند گاهي آنچنان مشكل عظيم براي حكومت ها و خلفاي ناشايسته وقت بوجود مي آورد كه آنها را به سقوط و شكست قطعي تهديد مي نمود، بدون شك در چنين شرائط، آن جباران خود را به حفظ حقوق مردم و مقررات و تظاهر به رعايت اصول و مباني اسلامي بيشتر محتاج مي ديدند تا از اين راه هم بر محبوبيت خويش در بين مردم بيفزايند و هم از حمايت اجتماع در برابر سادات بيشتر برخوردار باشند و از طرف سوم بهانه اي هم بدست مخالفين خود و بني هاشم نداده باشند.

با اين حساب نقشي كه قيام سادات در برابر حكومت هاي ناشايسته وقت از نظر محفوظ ماندن ظواهر اسلام و نام مقدس پيامبر گرامي و رعايت حقوق مردم داشت جاي هيچگونه ترديد نيست، و اين نهضتها خود يكي از آثار مهم و ثمرات شيريني است كه بدون شك از نهضت ريشه دار و عميق حضرت حسين بن علي (ع) الهام مي گرفت.

خوانندگان عزيز- تا اينجا ما علل و عواملي كه منجر به قيام مقدس حضرت حسين عليه السلام گرديده بود مورد برسي قرار داديم و روشن ساختيم كه چگونه شرائط ناگوار فراواني كه تا شصتمين سال هجرت پيامبر بزرگ اسلام صلي اللَّه عليه و آله بوجود آمده بود، ضرورت آن نهضت را ايجاب مي نمود و نشان داديم كه چگونه اگر حسين عليه السلام در برابر فرزند معاويه تسليم مي گشت تا چند سال ديگر نه از اسلام خبري بود و


نه از آورنده ي آن و اگر نامي از اسلام باقي مي ماند تعاليم و ماهيت آن جز همان مسائلي نبود كه الهام دهنده ي آن حكومت هاي بني اميه و دستگاههاي وسيع تبليغاتي آنها باشد و طبيعي است كه چنين اسلامي با اسلام واقعي كمترين شباهتي نداشت و تنها يك منبع نيروئي بود كه در اختيار بني اميه در راه تأمين جاه طلبي آنها و تخدير نيروي انسانها قرار داشت، ولي فرزند فاطمه سلام اللَّه عليها با آن فداكاري و جانبازي بي سابقه اي كه انجام داد اسلام و تعاليم عاليه انساني آن و عدالت آزادي را از يك سقوط هميشگي و حتمي نجات بخشيد و بقاء آنها را براي ابد تضمين نمود.

در اينجا قسمت اول كتاب پايان يافت و اكنون بخواست خداوند قسمت دوم بحث را آغاز مي كنيم.