بازگشت

محبوبيت خاندان علي بالا مي رود


اولين اثر مثبت و مهمي كه حادثه ي جانسوز طف به بار آورد بالا بردن محبوبيت خاندان علي عليه السلام در اجتماع و شناساندن بيشتر آنها به مردم بوده است، افكار و عواطف امت كه در اثر تبليغات شديد و شوم حكومت بوسفيانيان مي رفت تا يكباره از خاندان اميرالمؤمنين فاصله گيرد و براي


هميشه آنها و در نتيجه اسلام اصيل را از ياد ببرد بعد از واقعه نينوا مسير آنها يكباره عوض گرديد، مسئله داشتن محبوبيت و قبضه كردن افكار اجتماع از مسائل حياتي و مهمي است كه همواره مورد نظر حكومتها بوده و هست، حكومتها هر چند بطور اكثر تكيه گاه بزرگي جز قدرت ندارند اما بخوبي مي دانند كه نيرومندتر از قدرت نظامي جايگاهي است در دلهاي مردم كه اگر بتوانند مي خواهند آنرا براي خويش بدست آورند، هر تحول و انقلاب هر قدر اصيل و پر ارزش باشد تنها در آن صورت مي تواند براي خود در جامعه جا پيدا كند و به ثمرهاي مطلوب برسد كه داراي جاذبه اي براي افكار عمومي باشد، حكومتي كه پايه هاي اصلي آنرا قدرتهاي نظامي و مادي تشكيل دهند سخت متزلزل و نا ثابت است. معاويه با همه ي تلاشهاي شيطاني و تكاپوي خود آنچه بطور عمده مي خواست بدست آورد دو قسمت بود، يكي محبوبيت دادن به دودمان بني اميه و ديگري سقوط آل علي عليه السلام از محبوبيت و با تاسف زاده ي هند در اين كوشش خود موفقيت بسياري هم بدست آورد اما خوشبختانه حادثه ي طف و جانبازيهاي اصيل ترين انسانهاي عصر خويش اين ثمر مهم را براي اسلام و نگهبانان راستين آن يعني خاندان پاك علي عليه السلام بزودي ببار آورد كه توانست نفوذ معنوي و اعتبار روحاني عميقي براي آنها در جامعه ايجاد كند به طوريكه هر قدر بر تاريخ كربلا بيشتر گذشت قشرهاي بيشتري را در جامعه بخود جذب نمود، اين محبويت آرام آرام تا آنجا بالا رفت كه بني العباس و همه مخالفين سياسي بني اميه براي ساقط كردن


حكومت بوسفيانيان به ناچار در شعاع قدرت معنوي اهل بيت قرار گرفتند و بنام هواداري از آل رسول و با استفاده ي از محبوبيت آنان حمايت از آنها را شعار خويش قرار دادند تا توانستند قشرهاي وسيعي از ملت را دور خود گرد آورند و كاخ بيدادگران آل اميه را از بيخ و بن بركنند.

اين محبوبيت كه در واقع به منزله ي خون تازه اي بود كه در رگهاي اسلام جريان پيدا مي كرد آرام آرام موقعيت خاندان علي (ع) را آنچنان استوار ساخت كه ديگر براي ستمگران و جباران بعدي هيچگونه امكان آن شبيخون زدنها و يورشها را نسبت به موجوديت دودمان اميرالمؤمنين باقي نگذارد و در نتيجه هم خاندان نبوت و هم اسلام اصيل و واقعي از يك خطر حتمي و سقوط قطعي نجات يافت، آري قيام خونين طف در واقع به منزله ي تجديد حيات و قدرت معنوي براي اسلام و پيامبر بزرگ آن بوده است زيرا جاذبيت خاصي كه پس از آن براي حسين عليه السلام بوجود آمده بود عواطف و تمايل شديد قشرهاي مختلف اجتماع را بسوي آن بزرگوار معطوف داشت و اين خود موجب گرديد تا در پرتو زنده ماندن اسم آن حضرت نام پيغمبر و ميراث آسماني او هم زنده بماند به آنگونه كه تا اين تاريخ قرنها است كه داغ ترين و شورانگيزترين حماسه و جنبشهاي اسلامي و انساني با الهام از جانبازيها و فداكاريهاي بي دريغ آن حضرت بوجود آمده و آشنائي مردم با تعاليم و معتقدات اسلامي و زنده ماندن شئون و مظاهر صحيح مذهبي تحت عنوان يادبود خاطره ي كربلا انجام گرديده است، هر چند من معتقدم كه از مجامع سوگواري و اجتماعات


عظيمي كه به خاطر جاذبه ي حضرت سيدالشهداء بوجود مي آيد آنگونه كه مورد انتظار است و بايد بهره برداري نمي گيردد و به مقداري كه نيرو در اين راه مصرف مي شود نتيجه گيري انجام نمي گيرد (و اين خود بحثي است كه با خواست خداوند در پايان كتاب خواهد آمد و ما خود طرحهاي مفيدي در اين باره داريم كه در آنجا ارائه خواهيم داشت) اما با اينحال كيست كه نقش حياتي و عظيم اين مجامع را در حفظ اساس و عظمت و كيان شيعه تا اين عصر انكار ورزد؟! آري اين ثمره و راه يافتن دودمان علي عليه السلام بطور عميق و ريشه دار در دلهاي مردم از مهمترين آثاري بود كه نهضت مقدس حسين (ع) آنرا ببار آورد.