بازگشت

نهضت كربلا ماهيت بني اميه را بر ملا ساخت


بني اميه و خاندان ابوسفيان كه با اسلام و پيامبر عاليقدر آن كينه سختي در دل داشتند با در دست گرفتن قدرت درصدد برآمدند زهر خود را بر اسلام فرو ريزند و حكومتهاي قبيله اي و نژادي را تجديد نمايند،


معاويه كه مي ديد مبارزات پدرش بوسفيان در برابر اسلام چون با شعار كفر بود بسختي شكست خورد تصميم گرفت همان پيكار و هدفهاي شوم را اكنون با شعارهاي اسلامي دنبال كند تا در زير اين ماسك چهره ي كفرآلود او ديدار نگردد و با تأسف زاده ي هند تا حدود زيادي به اين هدف شوم و شيطاني خويش دست يافت و با استفاده ي از قدرت و دستگاه وسيع تبليغاتي خود توانست رهبري افكار اجتماع اسلامي را در اختيار بگيرد و اين شجره ي خبيثه را منبع الهام بخش امت در همه ي شئون و قسمتها و نسبت به همه كس و همه چيز قرار دهد، اين نقشه هاي ابليسي همانگونه كه در عصر معاويه اجراء شده بود اگر همچنان در حكومت يزيد دنبال مي گرديد بدون ترديد شومترين خطر مكتب وي را تهديد مي نمود و چندي نمي گذشت كه ديگر از اسلام اصيل و حكومت نيرومند آن در سراسر جهان حتي نامي هم باقي نمي ماند اما سوء سياست يزيد و خامي و ناپختگي او محيطي بوجود آورد كه خاندان معصوم پيغمبر عليهم السلام توانستند با استفاده ي از آن، به يك اقدام شديد و تند دست بزنند تا از اين راه نقشه هاي ضد اسلامي و انساني آن خائنان را نقش بر آب سازند.

اگر حضرت امام حسن عليه السلام داراي شرائط مناسب نبود و در برابر مردي مانند معاويه قرار گرفته بود كه تظاهر او در حمايت از اسلام و قرآن و شيطنت هاي خاص وي (كه خطرناكترين ضربه ها را بنام دين وارد مي ساخت) اجازه نمي داد تا آن بزرگوار همانند برادر معصومش


قيامي خونين نمايد. اما حسين عليه السلام داراي شرائط و امكانات مساعد بود.

شهرت يزيد بسوء سابقه و بدكاري از يكطرف و نداشتن حسن تدبير در اداره ي كشور و امت از سوي ديگر و انجام خشونتهاي سخت و ناصحيح از طرف سوم. و تظاهر او عليه اسلام و پيامبر عزيز از جهت چهارم. به حضرت حسين (ع) امكان داد تا بتواند مخالفت خويش را با حكومت وي آشكار سازد و در برابر او تسليم نگردد هر چند اين عمل به قيمت شهادت آن بزرگوار و ياران و اسارت خاندان وي تمام شود.