بازگشت

كشتار، غارتگري، تجاوز


حادثه خونين و جانسوز كربلا هنوز به پايان نرسيده بود كه فرزند معاويه دست به عمل ننگين ديگر زد و دامن انسانيت را لكه دار ساخت، يزيد در اواخر دومين سال حكومت خويش فاجعه ي غارتگري و كشتار و تجاوز مدينه را بوجود آورد و با انجام آن شقاوت و ناپاكي خود را به كمال رساند! اين واقعه ي شرمگين كه بنام داستان «حره» معروف است در تاريخ صفحات خونيني را بخود اختصاص داده است.

يزيد بن معاويه در ماههاي اول حكومتش دست خود را بخون پاك مرد فضيلت حضرت حسين عليه السلام آغشته ساخت و با انجام اين جنايت


عظيم و بي سابقه تنها مانعي را كه در راه اجراي خواسته هاي شيطاني و هواهاي نفساني وي وجود داشت از ميان برداشت نوه ي بوسفيان با پايان دادن اين كار رعب و وحشت سختي در دلهاي همه ايجاد كرد، عمال و فرمانداران وي با استفاده از اين قدرت و مرعوب بودن اجتماع حداكثر ستم و بيدادگري را نسبت به طبقات ملت روا داشتند و طبيعي است در حكومتي كه زمامدار كل همواره به عيش و عشرت سرگرم باشد و خود بي پرده بدترين و رعب انگيزترين ستمها و بيدادگريها را انجام دهد در چنان شرائط ناله هاي ستمديدگان و دادخواهي طبقات محروم و مظلوم كه از ستم و ظلم عمال و فرمانداران آن حكومت از دل برمي كشند قطعاً به جائي نخواهد رسيد.



گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ي من

آنچه البته بجائي نرسد فرياد است



اما بالاخره تحمل ستم هم حدي دارد و طاقت انسانها محدود است

اين بيدادگريها و تجاوزات اولين عكس العمل شديد خود را در مدينه نشان داد. مردم مدينه كه خودسريها و قانون شكنيهاي حكومت يزيد و به خصوص شهادت سرور و سالار آنان حضرت حسين بن علي عليهماالسلام سخت آنها را به ستوه آورده بود شمشيرها را از نيام برآوردند و قيام مسلحانه و مردانه ي خويش را آغاز كردند اين نهضت و جنبش عمومي كه به وسيله ي عبداللَّه بن حنظله و شخصيتهاي بزرگ ديگر رهبري مي شد


توانست در ابتداي كار بر فرماندار مدينه و نيروي نظامي وي مسلط گردد و كنترل شهر را در دست گيرد اما با تأسف به زودي با ورود ارتشيان غارتگر يزيد آن شورش پايان يافت و مردم مدينه دچار بدترين مصيبت و بلا گرديدند.

ارتشيان شام كه به فرماندهي يك عنصر پليد و ننگين به نام مسلم بن عقبه براي سركوبي مردم شريف مدينه آمده بود در آن نخستين پايتخت حكومت اسلامي و مهبط وحي بدترين و شرمگين ترين جنايات و تجاوزات را مرتكب شدند، جناياتي كه حتي در تاريخ زندگي خونخواران و آدمكشان و اقوام وحشي و جنگلي كمتر سابقه دارد، مسعودي مي نويسد:

«يزيد لشكري از اهل شام به فرماندهي مسلم بن عقبه به سوي مدينه فرستاد، مسلم بن عقبه پس از فتح و پيروزي مردم آنجا را سخت دچار وحشت ساخت و آن شهر را غارت نمود و ساكنين آنرا به قتل رساند و از آنها براي يزيد بيعت گرفت كه بنده ي يزيد باشند و هر كس كه از اينگونه بيعت كردن امتناع مي ورزيد بلافاصله كشته مي شد، مسلم بن عقبه مدينه را «نتنته» و پليد لقب داد با آنكه پيغمبر آن را به «طيبه» و پاك ملقب ساخته بود و فرمود هر كس مردم مدينه را به وحشت اندازد و بترساند خداوند در قيامت او را دچار وحشت خواهد نمود، مسلم بن عقبه را به علت كارهاي ننگيني كه در مدينه انجام داد، مجرم و مسرف خواندند» [1] .


يعقوبي درباره ي بيعت گرفتن مسلم بن عقبه از مردم مدينه مي نويسد:

«مسلم بن عقبه پس از تسلط بر مدينه مردم آنجا را تحت فشار قرار داد كه با يزيد به اين صورت بيعت كنند كه آنها بنده ي يزيد باشند و اينگونه بود كه مردي از قريش را مي آوردند و به او مي گفتند با يزيد بيعت كن كه تو و پدرت بنده ي يزيد باشيد اگر امتناع مي ورزيد گردن او را مي زدند». [2] .

جناياتي كه مسلم پس از تسلط بر مدينه انجام داد راستي بهت انگيز و تكان دهنده است!!

ابن جوزي مي نويسد:

«مسلم بن عقبه با جمع زيادي از مردم شام بسوي مدينه رفتند و (پس از تسلط) سه روز تمام آنچه را كه در مدينه براي اهل شام حلال گرداند (!!!) و عبداللَّه بن حنظله و بزرگان آنجا را كشت و اموال مردم را به غارت بردند و بنواميس آنان تجاوز نمودند. تعداد كشته گان در مسجد پيغمبر آنقدر زياد بود كه مردم در ميان خون شناور بودند تا جائيكه خون به قبر پيغمبر خدا رسيد و مسجد و حرم آن حضرت را پر كرد و همچنان شمشير در ميان آن مردم بكار برده مي شد و افراد بقتل مي رسيدند» [3] .

مرحوم سپهر مي نويسد: «چهار پايان را بر ستونهاي مسجد رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله بستند و حيوانات در كنار قبر مطهر بودند و سه


دفعه مدينه را غارت كردند [4] .

طبري مورخ مشهور اهل سنت مي نويسد:

«مسلم بن عقبه سه روز تمام آنچه كه در مدينه بود براي لشكر خود حلال گرداند،در نتيجه مردم آنجا را كشتند و اموال آنها را به غارت بردند و تمام صحابه را كه در مدينه بودند به ناله و زاري درآوردند». [5] .

ننگين ترين رفتاري كه ارتش يزيد و مردم شام انجام دادند. تجاوزات صريح و شرمگيني بود كه بنواميس و زنان و دختران مدينه نمودند و در نتيجه فرزندان نا مشروع فراواني از خود بجاي گزاردند تا جائيكه يعقوبي مي نويسد:

«مسلم بن عقبه زنان مدينه را كه به منزله ي خانه ي پيغمبر بود بر مردم شام حلال كرد، در نتيجه دختران و دوشيزگان آبستن شدند و بچه آوردند. بدون آنكه پدران آنها شناخته شوند و هزار نفر از زنان بي شوهر مدينه فرزند زائيدند» [6] .

ابن جوزي در اين باره مي نويسد:

«هزار نفر از زنان مدينه پس از داستان «حره» بدون شوهر فرزند آوردند ولي غير از مدائني از روات ديگر مي نويسند ده هزار زن بي شوهر بچه زائيدند» [7] .


تنها خانه اي كه در سراسر مدينه از تمام اين مصيبت ها و حوادث آسوده بود خانه ي حضرت زين العابدين عليه السلام و خاندان بني هاشم بود كه مسلم بن عقبه بنا به سفارش شخص يزيد متعرض آنان نگرديد.

ابن جوزي هنگامي كه داستان حره و جناياتي كه ارتش يزيد تحت فرماندهي مسلم بن عقبه در مدينه انجام داد شرح مي دهد رواياتي از پيامبر عاليقدر اسلام صلي اللَّه عليه و آله نقل مي كند كه آن حضرت بكساني كه مردم مدينه را بترسانند و آنها را دچار وحشت سازند وعده ي عذاب داده است.

نامبرده مي نويسد:

«پيغمبر خدا فرمود هر كس مردم مدينه را ظالمانه بترساند و دچار وحشت سازد خداوند در قيامت او را دچار خوف مي سازد و بر او باد لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم و خداوند در قيامت هيچ عملي را از او نخواهد پذيرفت و همچنين مسلم در صحيح خود از پيغمبر خدا روايت كرد كه هر كس اراده ي سوئي درباره ي مدينه كند خداوند او را در آتش دوزخ ذوب مي كند همانگونه كه سرب را ذوب ميكند»

سپس ابن جوزي اضافه مي كند: «ترديدي نيست كه يزيد اهل مدينه را دچار وحشت ساخت و آنها را اسير نمود و اموال آنرا غارت كرد و زنانشان را بر ارتشيان شام حلال گرداند». [8] .

اين بود دومين حادثه ي مهم و ننگيني كه به فرمان زاده ي معاويه در دوران حكومت وي انجام شد.



پاورقي

[1] مروج الذهب ج 2 صفحه‏ي 69 چاپ مصر سال 1303 هجري.

[2] تاريخ يعقوبي ج 2 صفحه‏ي 223.

[3] تذکرة الخواص سبط ابن‏جوزي صفحه‏ي 163.

[4] ناسخ التواريخ حالات امام سجاد (ع) صفحه‏ي 39 چاپ اول.

[5] تاريخ طبري ج 4 صفحه‏ي 377 چاپ مصر سال 1358 هجري.

[6] تاريخ يعقوبي ج 2 صفحه‏ي 223 چاپ نجف.

[7] تذکرة الخواص صفحه‏ي 163.

[8] تذکرة الخواص صفحه‏ي 163.