بازگشت

يزيد از خمر و غنا ستايش مي كند


فرزند معاويه يعني آن كسي كه ادعاي جانشيني از پيامبر اسلام را داشت و در رأس حكومت اسلامي قرار گرفت كار ننگ و رسوائي را تا جائي رساند كه علناً در مدح خمر و غنا اشعار مي گويد و آنها را ستايش مي كند!! يزيد نه تنها خود همواره مست و مخمور است و با خوانندگان


و نوازندگان بسر مي برد بلكه در اين اشعار و مديحه!!! صريحاً ديگران را هم به گناه دعوت مي كند!!! وي در اين باره اشعاري به اين مضمون سروده است.

«اي دوستان برخيزيد و صداي موسيقي را بشنويد و پياله ها را بنوشيد و مسائل معنوي را فراموش كنيد، (سپس مي گويد) نغمه هاي تار مرا از شنيدن اذان باز داشته است و من حورالعين (بهشتي) را با يك شراب كهنه كه در ته ظرف است معاوضه مي نمايم» [1] .

فرزند زاده هند در اين اشعار نه تنها از نغمه هاي موسيقي و پياله هاي مي تمجيد مي كند و دوستان خود را به شنيدن و نوشيدن آنها تشويق مي نمايد بلكه صريحا به نغمه هاي آسماني اذان بي اعتنائي كرده و مي گويد نغمه هاي تار مرا از شنيدن صداي اذان باز داشته است!!! فرزند معاويه در اين اشعار معتقدات اسلامي را درباره ي قيامت و بهشت و حور مورد انكار و استهزاء قرار داده و مي گويد من حورالعين را با شراب كهنه اي معاوضه مي كنم!!! آيا اين اشعار بخوبي گواهي نمي دهد كه يزيد (همانند پدر) با اصول و معتقدات اسلامي هيچگونه رابطه اي نداشت و براي آنها در دل احترامي قائل نبود؟!


پاورقي

[1] تذکره‏ي ابن‏جوزي صفحه‏ي 164.