بازگشت

كشتار مردان آزاده و شريف


افراد با شرف و آزاده ي اجتماع- آنهائيكه از نظر احساس انساني بيدارند- همواره براي ستمگران و جباران خصمي آشتي ناپزير و در راه انجام مقاصد شوم و خيره سريهايشان سدي نيرومند و مؤثر بوده اند، هر ستمگر ديكتاتور كه بخواهد هوسهاي شيطاني و پليد خويش را آزادانه در اجتماع اجرا كند و بدون برخورد با مشكل و مانعي به خواسته هاي خود دست يابد و با خاطري آسوده و آرام برگرده ي مردم سوار باشد بخوبي مي داند كه ابتدا بايد شرفداران جامعه و آنهائيكه زبان گوياي خلق زجركش و ستمديده و محرومند از ميان مردم بردارند و آنها را سر به نيست كنند! زيرا آنان نه تنها خود تن زير بار ننگ آور ستم نمي دهند بلكه با اعتراضها و فريادهاي حق طلبانه مي خواهند اجتماع خفته و بي خبر را هم بيدار كنند و آنها را با حقوق حقه و زندگي شرافتمندانه اي كه خداي براي همه ي انسانها خواسته است آشنا سازند. آري دزدي كه بخواهد شبانه به خانه اي دستبرد زند آنگاه خاطرش آسوده است كه صاحبان خانه در خواب باشند و اگر در بين آنان يك كودك شيرخوار- آري حتي يك شيرخوار- بيدار باشد براي دزد نگران كننده است زيرا امكان دارد


همان گريه هاي آرام و ناله هاي مقطعي كه از حلقوم نازك و ضعيف كودك برمي خيزد صاحبان خفته ي خانه را بيدار سازد و آنها را از وجود دزد در داخل خانه آگاه نمايد، اگر بنا باشد دزدي در نيمه ي شب از يك كودك شيرخوار- اما ناخفته و نالان- در هراس باشد تا مبادا آن بيدار كوچولو ديگران را از خواب برانگيزاند. چگونه يغماگران و جباراني كه مي خواهند به موجودي و هستي جامعه ها و ملتها دستبرد و شبيخون بزنند از انسانهائي بيدار و آزاده كه همواره از حلقوم پاكشان فرياد حمايت از قانون. آزادي، اموال عمومي و حقوق طبقات محروم برمي خيزد احساس نگراني و وحشت نكنند؟! وحشت از آنكه مبادا مردمي كه طي سالياني دراز با افسون گريها و شيوهاي خاص همان جباران به خوابي مرگبار فرورفته اند اكنون با اين فريادها بيدار شوند و مردانه به دفاع از شرف و آزادي خويش، از حقوق به تاراج رفته و يغما برده ي خود، از استعدادهاي سركوفت شده و نابهره بردشان برخيزند، دفاعي كه ديگر نه بساطي براي ستمگران باقي گذارند و نه مجالي براي فرار يغماگران از انتقام به جاي نهند. از اين نظر بيدادگران و دزدان زورمند عرصه اجتماع همواره تصميم خلل ناپذير دارند تا اين صداهاي حق طلبانه را با قساوت هر چه بيشتر در حلقوم صاحبان صدا خفه سازند و آواي انساني آنها را خاموش نمايند.

معاويه كه خود در مكتب تزوير و نيرنگ اشادي است كم نظير به خوبي به اهميت اين اصل شيطاني واقف است و از اينجا است كه اراده ي حتمي دارد تا مردان خدا و آزادگاني كه نه تنها در شمار آبستنهاي حكومت


وي نيستند بلكه چون سدي عظيم و دژي نفوذناپذير در برابر خودسريها و قانون شكنيهاي او مقاومت مي كنند از ميان بردارد، با اين حساب كشته گشتن مرداني بزرگ همانند حجر و ياران او به دست دژخيمان زاده ي هند شگفت آور و عجيب نيست.!