بازگشت

معاويه مي گويد نقل گفتار پيغمبر غدغن


از موارد بسيار زنده و روشن كه نشان مي دهد معاويه با معتقدات اسلامي نه تنها هيچ گونه رابطه ي نداشت بلكه اگر احساس مي نمود يكي از بزرگترين مقدسات مذهبي هم در راه رسيدن وي به هدفهاي شيطاني سدي ايجاد مي كند بشدت با آن به مبارزه برمي خاست. خطاب زننده و تندي است كه او با عمرو بن عاص دارد هنگامي كه عمرو گفتاري از پيغمبر اسلام نقل كرد كه در آن گفتار بطلان حكومت معاويه برملا مي شد.

داستان اينگونه است، هنگامي كه عمار ياسر آن صحابي بزرگوار در جنگ صفين در راه حمايت از علي عليه السلام كشته گشت. عمروعاص حديث مشهوري كه بسياري از روايت اهل سنت هم آنرا نگاشته اند از پيغمبر نقل كرده كه به عمار فرموده بود:تقتلك الفئة الباغية. براي معاويه خواند زاده ي هند كه انتشار اين حديث را از پيغمبر ضربه اي كوبنده براي حكومت خويش تشخيص داد سخت برآشفت و به وي گفت:

«تو پيري هستي احمق و همواره حديث نقل مي كني.... مردم شام را عليه من فاسد كردي. آيا هر چه از پيغمبر خدا شنيدي بايد نقل كني؟!» [1] .

در اينجا معاويه با تعبيرات سوء و زشتي با عمروعاص سخن


مي گويد زيرا وي به خود جرأت داد و حديثي كه از پيغمبر اسلام صلي اللَّه عليه و آله درباره ي عمار شنيده بود نقل كرد.

حديث از پيغمبر است و گوينده ي آن كسي است كه خداوند درباره ي وي فرمود: «و ما ينطق عن الهوي ان هو الا وحي يوحي» [2] .

اما اينها مسائلي نيست كه اصولا از نظر معاويه مطرح باشد! اين گفتار حق است يا باطل، فرموده ي پيغمبر اسلام است، يا ديگران، براي او بي تفاوت است! آنچه كه براي زاده ي بوسفيان مهم است همان است كه خود صريحاً به عمروعاص گفت: «افسدت علي اهل الشام» يعني مي خواهم بر مردم حكومت كنم و برآنان مسلط باشم، خواه از طريق حق باشد يا باطل و اگر روزي گفتار پيغمبر اسلام (ص) هم بخواهد موقعيت حكومت وي را متزلزل سازد در آنروز با شدت هر چه تمام تر با آن مبارزه خواهد كرد!.

مورد ديگر كه باز معاويه با نقل احاديث و گفتار پيامبر اسلام بشدت مخالفت كرد خطايي است كه او با عبداللَّه بن عمر دارد. علامه اميني از كتاب صفين نقل مي كند:

«معاويه نزد عبداللَّه بن عمر فرستاد و به وي گفت اگر به من اطلاع برسد كه تو حديث نقل مي كني گردنت را خواهم زد» [3] . آري معاويه مي داند كه از يكطرف احاديث فراواني از پيغمبر اسلام در فضائل علي عليه السلام صادر شده و از سوي ديگر رواياتي بسيار از آن بزرگوار


در نكوهش از بني اميه و مذمت معاويه و پدرش و تقبيح كارهائي كه از او در زمان حكومت صارد مي شد (بصورت اخبار از آينده) وارد گرديده است و نبايد اجازه داد تا اين دو قسمت از روايات در دسترس اجتماع اسلامي قرار گيرد و تنها راه براي دست يافتن به اين مقصود اينست كه معاويه با شدت هر چه بيشتر نقل احادث را از پيغمبر اسلام مطلقا غدغن كند. و براي آن مجازات معين سازد تا آنجا كه به فرزند عمر بگويد اگر حديث نقل كني گردنت را خواهم زد!!!


پاورقي

[1] الغدير ج 10 صفحه 281 چاپ تهران.

[2] سوره‏ي نجم آيه‏ي 3.

[3] الغدير ج 10 صفحه‏ي 252 چاپ تهران.