قانون شكنيهاي صريح خليفه و تجاوزات روشن وي به اموال عمومي و حقوق طبقات محروم و بدعتهاي فراواني كه از خود بجاي مي گذارد.

كار نارضايتي و خشم مردم را به آنجا رساند كه جمع فراواني از اصحاب رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله از مدينه نامه اي نوشتند به مسلماناني كه در سر حدات به جنگ رفته بودند، و از آنها خواستند كه به مدينه باز گردند و عثمان را از خلافت خلع كنند و در آنجا چنين نگاشتند «شما مي خواهيد در راه خدا جهاد كنيد ولي اكنون به نزد ما بشتابيد زيرا دين پيغمبر اسلام را خليفه ي شما تباه كرد پس او را از خلافت خلع كنيد» [1] .

صداي اعتراض و نارضائي عمومي از دستگاه حكومت نه تنها در مدينه بلند بود بلكه اين فريادها در بلاد و استانهاي ديگر هم از تجاوزات و ستم هاي استانداران و فرمانداران خليفه به گوش مي رسيد. اما متأسفانه خليفه همچنان بكار خود ادامه مي داد و به آن همه اعتراضات منطقي و مستدلي كه نسبت به روش شخص او و شكايات فراواني كه درباره ي ستم ها و تجاوزات همكاران او به وي مي نمودند كم ترين ترتيب اثر نمي داد و- آنچه البته بجائي نمي رسيد فرياد بود.