بازگشت

بيت المال در حكومت عثمان


بيت المال مسلمين كه در اسلام نسبت به حفظ و بهره برداري صحيح از آن و رساندن آن بافراد شايسته و طبقات محروم اجتماع آن همه سفارش گرديده. در حكومت عثمان بصورت اموال شخصي خليفه درآمده بود، كسانيكه نه تنها قانون را بر رضاي خليفه مقدم مي داشتند بلكه در صدد اعتراض بروشهاي غير قانوني وي هم برمي آمدند، آشكارا از حقوق حقه ي خود محروم مي گرديدند. ولي آنهائي كه تنها هدفشان تأمين هوسهاي عثمان و خواسته هاي حكومت او بود هم از نصيب خود برخوردار بودند و هم از حقوق از دست رفته ي ديگران حداكثر بهره را برمي داشتند تا آنجا كه از اين راه ثروت هاي كلان و اندوخته هاي فراوان از خود بجاي گذاردند. عثمان هم خود از بيت المال مسلمين تا حدود زيادي اندوخته و هم بني اميه و خويشاوندان و اقوامش از اين راه ثروتهاي فراوان گردآوردند مسعودي مورخ مشهور اسلامي مي نويسد: هنگاميكه عثمان كشته شد صد و پنجاه هزار دينار و يك ميليون درهم از اموال شخصي خود بجاي گذارد و قيمت باغهاي او در وادي القري و حنين و جاهاي ديگر


صد هزار دينار بود و داراي گله هائي از شتر و اسب بوده است [1] .

ابوموسي اشعري روزي اموال فراواني از بيت المال نزد خليفه آورد، عثمان طلاها، و نقره هاي آن را با ظرف بين زنان و فرزندان خود تقسيم كرد [2] .

اينكه ما ادعا كرديم عثمان بيت المال را اموال شخصي خود مي پنداشت، نه تنها عمل او بر اين حقيقت گواهي ميداد بلكه در دو مورد خود صريحاً اين موضوع را يادآور گرديد.

مورد اول- هنگامي كه عبداللَّه بن خالد با جمع فراواني از مكه وارد مدينه شد و نزد خليفه آمد، عثمان به عبداللَّه بن ارقم كه خازن بيت المال و وزير دارائي حكومت بود نوشت كه به عبداللَّه بن خالد سيصد هزار درهم از بيت المال بدهد و بهر فردي كه با اوست صد هزار درهم بپردازد. عبداللَّه بن ارقم از پرداختن حواله ي خليفه امتناع ورزيد. عثمان ضمن نامه اي او را به خاطر اين جسارت سرزنش كرده و به وي نوشت: يعني تو خزينه دار ما هستي بايد آنچه حواله مي كنم بي درنگ بپردازي ولي عبداللَّه در پاسخ عثمان چنين نگاشت:

من خزانه دار مسلمانانم و خزنيه دار تو غلام توست آنگاه كليد بيت المال را به عثمان رد كرد و از مقام خود استعفا نمود [3] .

مورد دوم- هنگامي كه وليد بن عقبه از جانب عثمان استاندار كوفه گرديد. از عبداللَّه بن مسعود كه خازن بيت المال در كوفه بود مبلغي


از بيت المال استقراض كرد تا در آينده ي نزديك بپردازد (چون عادت بر اين بود كه حكام از بيت المال قرض مي گرفتند و سپس مي پرداختند) عبداللَّه بن مسعود پس از چندي آن مبلغ را از وليد مطالبه كرد تا آنرا به بيت المال برگرداند. اما وليد بجاي آنكه به عبداللَّه پاسخ مساعد بدهد از اين جسارت سخت ناراحت شد، و جريان را به صورت شكايت از عبداللَّه بن مسعود به عثمان مرقوم داشت. پس از چندي عثمان نامه اي كه به عبداللَّه ابن مسعود نوشت كه تو خزانه دار و كليددار مائي و نسبت به آنچه كه وليد از بيت المال گرفته است متعرض او مباش». عبداللَّه بن مسعود پس از خواندن نامه ي عثمان به مسجد آمد و در برابر مردم كليد بيت المال را نزد وليد پرتاب كرد و گفت من گمان مي كردم خازن اموال مسلمين هستم اما حالا كه عثمان مرا خازن شخصي خود مي داند اين سمت را نمي پذيرم [4] .


پاورقي

[1] مروج الذهب صفحه‏ي 435 چاپ مصر سنه‏ي 1346 هجري.

[2] الغدير ج 8 صفحه‏ي 285 چاپ دوم.

[3] الغدير ج 8 صفحه‏ي 276 چاپ تهران.

[4] الغدير ج 8 صفحه‏ي 271 چاپ تهران.