بازگشت

حكومت عثمان و ارزيابي آن


اكنون كه از فصل گذشته فارغ شديم و بطور فشرده و اجمال به حكومت فرزند خطاب عمر نظري افكنديم و سيستم فكري و كاركرد آنرا مورد توجه قرار داديم بحثهاي تفصيلي و اصولي خويش را از زمان حكومت عثمان آغاز مي كنيم.

هنگاميكه عثمان - يعني همان محصول حساب شده ي شوراي خلافتي!- زمامدار امت گرديد و قدرت اسلامي را در دست گرفت آهسته آهسته وضع حكومت و اجتماع مسلمين را- بيش از پيش- دگرگون ساخت، حكومت اسلامي كه وظيفه داشت در حفظ حقوق طبقات مردم كوشا باشد و بر اجراي كامل قانون نظارت نمايد با تاسف در آن عصر يكباره اين وظيفه را از ياد برد، در عهد عثمان قانون شكني ابتدا با دست خليفه و همكاران او شروع گرديد و آرام آرام اين حالت عصيان و سركشي بطبقات ديگر اجتماع هم سرايت نمود. در حكومت عثمان تأمين رضاي خليفه بر همه چيز مقدم بود. كساني كه طبق دلخواه و هوس


وي علم ميكردند (هر چند صريحاً در برابر قانون سرپيچي داشتند) در دستگاه حكومت مقرب و محترم بودند، ولي اگر مسلماني پاكدل بخود جرئت ميداد و مقررات اسلامي را بر انجام خواسته هاي عثمان مقدم ميداشت از نظر حكومت طرد مي شد و مورد انواع اهانت و تحقير و گاهي هم ضرب و شتم و تبعيد قرار ميگرفت.