بازگشت

مقدمه


عاشورا جنگ همتها و پايمردي ها در برابر زبوني ها و سستي ها بود. جنگ معنويت عليه ماديت محض بود، جنگي نابرابر و عملياتي خصمانه و ناجوانمردانه در برابر عده اي حق گو و حق طلب بود و بالاخره روز خون و پيام بود.

سلطنت شد مردمي بني اميه براي استقرار خويش، فرونشاندن هوي و هوس خود، فائق آمدن بر عقده حقارت خويش به جنايتي هولناك تن در داد و حسين عزيز، امام و مقتداي ما، رهبر و قائد دنياي اسلام را به همراه يارانش به شهادت رساند و آن فاجعه عظيم را ايجاد كرد.

اين جنگ ظاهرا به پيروزي نظامي يزيد و شكست نظامي حسين عليه السلام انجاميد. ولي اگر نيكو تامل شود حسين پيروز است بدان خاطر كه گفت تسليم بيعت نمي شود و نشد. و يزيد شكست خورده است زيرا گفته بود او را وادار به بيعت خواهم كرد و موفق نشد.

از سوي ديگر بفرموده امام سجاد عليه السلام بهنگامي كه ظهر گردد و اذان بگويند معلوم مي شود پيروز با شكست خورده كيست: و يا در عرصه جهاني امروز معلوم است حق و عدالت و شجاعت را به حسين عليه السلام نسبت مي دهند يا به يزيد.