بازگشت

در جنبه اهل حرم


شب فراق و جدايي است. زنان در انتظار آينده اي نامعلوم هستند.

- شب وداع بود. وداع افراد از يكديگر، حلاليت طلبيدن از هم. مادري سرگرم وداع با فرزند، خواهري سرگرم سخن گوئي با برادر.

- شب وداع با زندگي، وداع با خواسته هاي نفساني، و وداع با همه مظاهر زودگذر.

- شب سفارشها و وصيتها بود. مادري به فرزندش گويد پسرم، مبادا فردا مرا نزد حسين شرمنده سازي، بكوش و جانت را قربان كن. آن جوان از مادر حلاليت مي طلبد كه مادر كوتاهيهايم را بر من ببخش، شيرت را بر من حلال كن بر كنار جنازه ام شيون مكن.

شب نوازش هاست. مادري فرزندش را مي خواباند بر بدنش و سر و رويش دست نوازش مي كشد. آن ديگري موي سر فرزندش را شانه مي زند. آن مادر هم طفل شيرخوارش را تسلي مي دهد كه عزيزم، گريه مكن، پستانم را مخراش، شير در پستانم نيست، من نيز چون تو تشنه ام.