بازگشت

شرايط روحيشان


در ويژگيهاي روحي آنان اين جنبه ها را مي بينيم:

- سبكبالي: آنها به معني واقعي وارسته و زاهد بودند: از جان و مال و عنوان و زندگي خود را فارغ و سبكبال كرده بودند حتي زهير همه ثروت خود را به همسرش بخشيد و طلاقش گفت تا در كربلا فارغ البال به شهادت رسد.

- جرات و شهامت: چنان بود كه گوئي ترس و رعب از دلشان رخت بربسته است چنان به ميدان مي رفتند كه كسي جرات نمي كرد با آنها روبرو شود. پيرمردي چون انس كاهلي ابروان بلند و پرپشت خود را با دستمالي به پيشاني بست و عمامه اش را به كمر با جرات به ميدان رفت و 18 تن را به خاك انداخت و سپس شهيد شد. عابس مي گفت: ما سينه هاي خود را سپر نيزه هاي خصم كرده ايم.

- استقامت آنان: آنها در راه هدف ثابت قدم بودند، بدان خاطر كه به راه و مقصد بصيرت داشتند، به وعده خدا مومن بودند، به بطلان خط دشمن اعتقاد داشتند. سعيد حنفي در برابر امام ايستاد تا امام و ياران نماز بخوانند و آنقدر بر او تير زدند كه سينه اش سوراخ سوراخ شده بود.


- امان ناپذيري: اينان در راه حركت به سوي هدف چنان پا بر جا بودند كه امان خصم را نمي پذيرفتند.

- بيكي از لشكريان عمر سعد گفتند: اين چه وحشيگري بود كه در جنگ داشتيد و ياران حسين عليه السلام را سنگ باران كرديد او گفت: اگر آنچه كه ما مي ديديم شما مي ديديد بهمانگونه عمل مي كرديد كه ما كرده ايم. آنها با شمشير برهنه چون شير ژيان از چپ و راست ما را احاطه و خود را براي مرگ آماده كرده بودند، نه امان مي پذيرفتند و نه درهم و دينار فقط مرگ ما را مي خواستند و اگر غفلت مي كرديم همه كشته مي شديم. [1] .

- در ارتباط با خود: در ارتباط با خود مانوس بودند، وحدت در فكر و هدف داشتند، با يكديگر دلبستگي روحي و ديني داشتند، براي شهادت از هم سبقت مي جستند و از هم جانبداري مي كردند.


پاورقي

[1] ابن ابي‏الحديد ج 1 ص 307.