بازگشت

راه بستن حر


در منزل زباله (يا شراف) به فرمان امام آب زيادتري برداشتند و به راه افتادند. در مسير حركت فردي از همراهان حسين عليه السلام ناگهان تكبير گفت و در بيان علت آن متذكر شد به آبادي بزرگي رسيديم- سرهاي درختان خرما از دور نمودار شدند. ديگران اندك تعمقي كردند دريافتند كه آن منظره از درختان خرما نيست بلكه سرنيزه هاي افراشته سربازانند و سواراني در صفوف منظم از سوي مقابل به پيش مي آيند.

آري در منطقه شراف حر با لشكريان خود ظاهر شد و سر راه را بر امام گرفت- و او را متوقف نمود و قبل از هر مذاكره اي امام احساس كرد حر و لشكريان او تشنه اند. لذا فرمان داد آنها را سيراب كنند و همين كار را هم كردند. و حتي امام خود شخصا مشك آب را بر دهان بعضي از سربازان حر قرار داده و آنها را سيراب فرمود و آنگاه دستور داد مركبهاي آنان را نيز سيراب نمايند.

امام از حر علت راه بستن را پرسيد.او گفت از جانب ابن زياد دستور دارد جلوي حركت او را به سوي كوفه بگيرد. زهير بن قين به امام پيشنهاد كرد كه به حر حمله كند و امام نپذيرفت و فرمود: اني اكره ان ابداهم بالقتال. [1] من خوش نمي دارم كه به جنگ آغاز


كنم و بهتر آن ديد كه از در مذاكره وارد شود.


پاورقي

[1] اخبار الطوال ص 252.