بازگشت

در منازل ديگر


در منزل زرود با زهير بن قين برخورد كرد و او را به سوي خود فراخواند. او در آنجا حاضر به ملاقات با امام نشد و امام خود به ديدار او رفت و با او سخن گفت و او سخت تحت تاثير سخنان امام قرار گرفت و به كاروان او ملحق گرديد. [1] .

در منزل عذيب طرماح عدي با عده اي آمد و از امام خواست كه به همراه ما بيا و در كوه رجاء منزل كن. ما در اين كوه جاهاي محكمي داريم و از ملوك غسان و حمير و نعمان هم پيماناني براي ما هستند- پس از ده روز از قبيله ي طي 20 هزار شمشيرزن مي آوريم و آنگاه هرچه خواستي عمل كن. امام دعوتشان را نپذيرفت و دعايشان كرد و راه خود را ادامه داد.

برخي از افراد آمدند و به امام گفتند از سفر برگردد. زيرا مردمي كه ترا دعوت كردند با تو سر مخاصمه دارند و با دشمنان تو معاشرت و معاشقه مي كنند (عمرو بن يوازن)، ولي امام به تمام كساني كه او را از ادامه راه باز مي داشتند مي فرمود: من در راه ناشناخته اي گام برنمي دارم، هدف و مقصد من روشن است، به پيش مي روم تا خداي را چه قضاء و تقديري باشد.

داستان استرجاع جسين عليه السلام و علت پرسيدن علي اكبر را هم در يكي از اين منازل (ثعلبيه) نقل مي كنند داستان اين است كه امام لحظه اي بخواب فرورفت و ناگهان بيدار شد و عبارت انا لله و انا اليه راجعون را فرمود. علي اكبر علت را جويا شد. امام فرمود:


خواب ديدم هاتفي ندا داد: اين كاروان مي رود و مرگ به دنبال او روان است. علي اكبر پرسيد پدر، مگر ما برحق نيستيم؟ امام فرمود: چرا ما برحقيم. علي اكبر گفت پس در اين صورت ما را از مرگ چه باك؟! [2] .



پاورقي

[1] اخبار الطوال ص 247.

[2] ص 417 جلاء العيون.