بازگشت

دوري از ستم


وظيفه انسان در حيات اجتماعي، داشتن زندگي جمعي با حفظ ضوابط شرع است. او فردي است داراي عزت و كرامت. [1] و بايد اين جنبه را در حفظ آزادي و استقلال خود رعايت كند. نه حق ستم كردن دارد و نه ستم پذيري. [2] او همچنان حق ندارد به اهل ستم متمسك شود كه در آن صورت قدم نهادن و در وادي آتش براي او مطرح خواهد شد. [3] با اينكه سخن به فرياد گفتن مورد عنايت خداوند نيست از آنجا كه آدمي مظلوم واقع گردد حق فرياد دارد. [4] و در آنجا كه خطي انحرافي در جامعه پديد آيد سد راهي در امر عبادت پروردگار و داشتن خط انساني مطرح مي گردد تحريض به جنگ و مبارزه است. [5] .

چه ظلمي از اين فراتر كه دستگاه بني اميه حاصل خون صدها قرباني و شهيد راه اسلام را به بازي گرفته و مقدسات را زير سوال مي برد؟ و چه ستمي از اين بدتر كه دستگاه زمامدار، با تطميع، فريب، و ارعاب و حتي قتل، مردم را به بيعت با كفر و ستم مي خواند؟ و حسين عليه السلام خود را در برابر اين شرايط مسوول و ناگزير به قيام مي بيند.

او براي درهم كوفتن ستم از مدينه خارج مي شود، و براي نجات اسلام عزيز دست خدائي خويش را از آستين بدر مي آورد و براي رهائي امت قدم به پيش مي گذارد و اين براساس مباني فكري قرآني است.


پاورقي

[1] 70 اسراء.

[2] 279- بقره.

[3] 113- يونس.

[4] 148- نساء.

[5] 65- انفال.