بازگشت

انگيزه هاي فرهنگي


در عصر او شعارهاي جاهليت احياء شده بود، مردم معنويت را از ياد برده بودند، نسل جديد از تعاليم اسلام فاصله داشت، خطر ارتجاع و بازگشت از اسلام براي عده اي مستضعف مطرح بود.

و نيز در عصر او بدعتها رواج يافته و وظيفه عالمان از اين بابت بسيار سنگين بود. [1] جامعه فاسد و مردم سردرگم بودند. پرده هاي فريب بر چشم و گوش مردم نهاده بودند و امام اين ماموريت را در خود احساس مي كرد كه آن پرده ها را بالا زند.

بيش از چهل سال دروغ و فريب بني اميه بسياري از حقايق را مسخ كرده بود. حقيقت اين بود كه حق در سقيفه گم شده نيكان منزوي، صلحاي امت مقتول بودند، خورشيد اسلام را از ظهور مانع بودند، شب پره ها بازيگر ميدان شده بودند...

چه بسيار افكار خرافي كه از نو در جامعه زنده شده و فلسفه حيات اسلامي را رنگ و هواي ديگري داده بودند از علم و انديشه علمي خبري نبود، ادبيات و اشعار رنگ و هواي آلوده اي بخود گرفتند، آداب و رسوم از نو زنده شدند و اينك لازم بود كه با يك اقدام حسيني همه آنها نقش بر آب شود و اسلام حيات مجدد خود را بدست آورد.


پاورقي

[1] کافي ص 54.