بازگشت

شهادت مسلم


مسم كه اوضاع را چنين ديد نامه اي مجددا به امام نوشت كه اوضاع و شرايط مساعد نيست. به كوفه ميا كه خطر مرگ و شهادت وجود دارد و خود از خانه ي هاني بيرون آمد ولي حيران و سرگردان بود كه به كجا برود. همه از مسلم بريده بودند. پس از نماز عشا كه در مسجدي برگزار گرديد احدي نبود كه او را به خانه ي خود دعوت كند.

سرانجام به خانه طوعه پناه برد كه خبر آن هم توسط فرزند آن زن به ابن زياد رسيد. و روز بعد محاصره خانه و بعد جنگ و درگيري آغاز شد. مسلم از قهرمانان شجاع و باشهامت و از ابطال عرب بود نيروي بدني قوي و اراده اي قويتر داشت او از تربيت شدگان مكتب علي عليه السلام است و گويند در جنگ صفين فرماندهي ميمنه لشكر علي عليه السلام را بر عهده داشت. [1] .

ولي دشمن با حيله و نيرنگ بر او غالب شد و او را به نزد ابن زياد بردند در حاليكه بدنش خونين و خود را تشنه و گرسنه بود. فرمان قتلش را صادر كردند. آنگاه او را به پشت بام دارالاماره بردند و به شهادت رساندند و جسد او را از بام به زير انداختند. در


حين شهادت وي سه وصيت داشت.

1- هفتصد درهم بدهكارم زره و شمشيرم را بفروشيد و قرض مرا ادا كنيد.

2- پس از شهادت بدنم را به خاك قبر بسپاريد.

3- به حسين بن علي عليهماالسلام خبر دهيد كه از آمدن به كوفه منصرف گردد. (مقتل خوارزمي و...).



پاورقي

[1] ص 620 مناقب.