بازگشت

مقدمه


مردم كوفه با بيوفائي هاي خود نسبت به امام مجتبي عليه السلام و كشاندن او به سوي يك صلح تحميلي، جو بد و نامناسبي را براي خود فراهم آوردند. از يكسو نمي خواستند به مبارزه برخيزند و حسن عليه السلام را در كسب قدرت ياري رسانند. آنچه بر سر آنها در طول مدت 20 سال اخير آمد چيزي بود كه انتظار آن را نداشتند.

آنها ديدند و دريافتند كه معاويه فردي كثيف و خونخوار است و مردان بافضيلت را مي كشد و بدكاران و خيانتكاران را زنده نگه مي دارد. مردم دريافتند كه معاويه چگونه به حيف و ميل بيت المال مي پردازد و اموال عمومي را در بين طرفداران و مبلغان خود قسمت مي كند و بر او نفرين و لعنت مي فرستادند. [1] .

اما اينك پس از 20 سال حيرت و بدبختي دريافتند كه بايد به سراغ رهبري راستين و الهي رفت، رهبري كه سياست علي را دنبال كند و او كسي جز حسين بن علي عليهماالسلام نمي توانست باشد، بويژه كه خبر ورود حسين عليه السلام به مكه منتشر شده و مي دانستند كه او پس از مرگ معاويه بمانند دوره حياتش با يزيد بيعت نكرده است و اين مايه دلگرمي آنها به آينده و خواستاري رهبري از امام عليه السلام بود.



پاورقي

[1] تاريخ طبري ج 4 ص 262.