بازگشت

خط فكري او


خط فكري او اين بود كه:

- با يزيد بيعتي ندارد و مي تواند عليه او بايستد و يا مقاومتي از خود بروز دهد.

- مردم از معاويه و خاندانش سر خورده اند و در جستجوي فردي مومن و عابدند.

- خود او در بين مردم فردي عبادتكار و زاهد معرفي شده و جاي پائي دارد.

او با همدستي عده اي از طرفداران و در صورت خالي بودن ميدان، قادر به فعاليت در عرصه حكومت و حتي بدست آوردن قدرت است.


- او با اين انديشه، وارد مكه شد و پس از هجرت مجدد امام حسين عليه السلام به سوي عراق توانست اين خواسته ها و طرز فكر را محقق كنند و حتي به تشكيل حكومت بپردازد و مناطقي وسيع از دنياي اسلام را تحت غلبه و تصرف خود در آورد.

نقطه ي مهم ضعف او همان بغض و كينه به اهلبيت بود كه خود مي گفت مدت چهل سال است آن را در درون خود مي پروراند و مخفي نگه مي دارد. [1] او حتي مي گفت اگر من نام پيامبر را ببرم اهلبيت مسرور مي شوند و من دوست ندارم آنها را مسرور كنم. مي خواهم گودالي از آتش درست كنم و آنها را در آن بسوزانم. [2] .


پاورقي

[1] ابي‏الحديد ج 3 ص 478.

[2] ابي‏الحديد ص 489.