بازگشت

خروج از مدينه


ظاهرا يكي دو شب پس از داستان وليد سحرگاهي از مدينه بيرون رفت و همان


آيه اي را مي خواند كه موسي در گريز از شر فرعون آن را زمزمه مي كرد. فخرج منها خائفا يترقب، قال رب نجني من القوم الظالمين [1] پروردگارا مرا از قوم ستمكار نجات بخش.

تاريخ خروج او را از مدينه متفاوت نقل كرده اند. مشهور آن 28 ماه رجب سال 60 هجري است دوستان و طرفدارانش به او پيشنهاد كردند حال كه از مدينه بيرون مي رود از بيراهه برود تا او را تعقيب نكنند. ولي امام آن را هم نپذيرفت و فرمود بخدا قسم از راه اصلي بيرون نمي روم تا خداي آنچه را كه خواهد حكم كند.

نوشته اند كه د رحين خروج از مدينه با پيامبر وداع كرد و چنين سرود:

السلام عليك يا رسول الله- بابي انت و امي- لقد خرجت من جوارك كرها... سلام بر تو اي رسول خدا- پدرم مادرم فداي تو باد- از جوار تو جبرا بيرون مي روم. دشمن بين من و تو جدائي انداخت- مي خواهند به جبر مرا وادارند كه با يزيد بن معاويه، آن شرابخوار و گناهكار بيعت نمايم، كه اگر چنين كنم راه كفر است و اگر خودداري كنم راه قتل است. ناگزير اينك از كنار تو با كمال بي ميلي از فراق مي روم از من بر تو اي رسول خدا درود باد. [2] .


پاورقي

[1] 21 قصص.

[2] مقتل خوارزمي، ارشاد، بحارالانوار.