بازگشت

موضع امام


موضع امام موضع هجرت بود و براي هر كس در برابر ممانعتهاي شان سخني مي فرمود و استدلالي مي كرد.

- به ام سلمه فرمود بخداي سوگند كشته مي شوم از قدر و قضاي محتوم و فرمان واجب خداي سر نمي پيچم. والله اني لمقتول و اني لا افر من القدر المقدور و القضاء المحتوم و الامر لواجب من الله تعالي [1] .

- به محمد حنفيه فرمود اين دستور از جانب خدا و رسول خداست و بايد به پيش روم. گفت پس خانواده خود را به همراه نبر، فرمود خداي مي خواهد آنها را اسير بيند. [2] .

- به عمر بن علي فرمود آيا گمان داري آنچه مي داني من نمي دانم و خداي راه و روش دين را به من نياموخته است مي خواهم به عهد خود وفا كنم. و عبدالله كه اصرار او را ديد گفت پس اجازه دهد جاي بوسه ي پيامبر را ببوسد. و امام سينه خود را گشود و او بوسيد. [3] .

- به يحيي بن سعيد و عبدالله جعفر فرمود من تصميم به اجراي اوامر الهي گرفته ام و...


- در مواردي مي فرمود: هر جا باشيد مرگ به سراغ شما مي آيد اگرچه در ميان قصرها و قلعه هاي محكم باشند- اينما تكونوا يدرككم الموت و لو كنتم في بروج مشيده [4] .

- و گاهي مي فرمود: براي آنكس كه شهادت مقرر شده مرگ به سراغ او خواهد آمد اگرچه در خانه خود باشيد قل لو كنتم في بيوتكم لبرز الذين كتب عليهم القتل الي مضاجعهم. [5] .


پاورقي

[1] ص 601 حليه الابرار!.

[2] ص 414 جلاء العيون.

[3] امالي صدوق ص 93.

[4] 78- نساء.

[5] 154- آل‏عمران.