بازگشت

يزيد و مرگ معاويه


گويند يزيد در حين مرگ پدر در شكار بود. هنگامي از شكار برگشت كه پدرش مرده بود. طبق روال بر جنازه پدر نماز خواند و او را به گور سپرد. به خانه برگشت و وصيتنامه پدر را خواند. در آن آمده بود:

زمينه سلطنت را براي تو فراهم كردم، از مردم براي تو بيعت گرفتم، جز از چهار نفر:

1- عبدالله بن عمر كه فردي عابد و گوشه نشين است. اگر همه بيعت كنند او هم بيعت خواهد كرد.

2- عبدالرحمن پسر ابوبكر كه فردي عياش و خوشگذران است اگر با تو بيعت نكند با تو جنگ هم نخواهد كرد.

3- عبدالله بن زبير كه فردي مكار است اگر بر او دست يافتي قطعه قطعه اش كن.

4- حسين بن علي عليه السلام كه فردي شجاع است، با او جنگ مكن كه او را حقي بزرگ در خلافت است. [1] .


و برخي از اسناد نوشته اند كه در وصيتنامه او آمده است. از چهار نفر (همان افراد مذكور) بر تو بيمناكم اما درباره حسين او فردي سبكبار است مردم عراق او را رها نمي كنند اگر بر او چيره شدي از او درگذر، و با او به جنگ مپرداز. [2] .

بد نيست متذكر شويم اين سخن معاويه براي دلسوزي و طرفداري از حسين عليه السلام نبود، بلكه براي حفظ يزيد بود زيرا مي دانست حسين در برابر يزيد مي ايستد. اگر يزيد را بكشد خود يك خطر است و اگر خود كشته شود خطر دو چندان است. زيرا حسين رنگ مظلوميت مي گيرد و اين براي امويان زيبنده نيست. و در كل مي دانست حسين زندگي مسوولانه دارد. درافتادن با او به صلاح نيست.



پاورقي

[1] ابن صباع- فصول المهمه.

[2] تاريخ طبري ج: ص 179.